بزبزه قندي
روز عيد غدير من و بابايي يه بزبزه قندي براي ارميا خريديم. هر چند اين آقا خيلي اهل اسباب بازي نيست و با اسباب خونه بيشتر بهش خوش مي گذره. ولي به مناسبت عيد و اينكه پارسال جيگري مامان هنوز توي دلم بود و امسال خونمون رو با قدمش روشن و شاد كرده اين بزبزي رو براش خريديم. اين هم دست و پنجه نرم كردن كولوچه با بزبزي. ( از زنگوله اون خوشش اومده بود. ) شما ديگه به شلوارش نخندين. دايي مهدي و دايي مرتضي كلي به شلوار گلكم خنديدن و گفتن دخترونه ست. چون حس كردم شلوار گرميه خريدم. ( فكر نكنين نوشابه دادم بخوره ها، نه . فقط بطريش رسيده بهش. ) بزبزي : به من هم ميدي ؟ تو برو علفتو بخور. نوشابه واسه ماست نه...
نویسنده :
مامان ارميا و ایلمان
11:59