بازي بازي و باز هم بازي
ا ين آقا ارمياي ما عاشق بازيه. گاهي اوقات چنان خوابش مياد كه چشماش خمار و قرمز شده ولي تا مي فهمه كه به فكر خوابوندنش اوفتاديم داد و بي داد راه مي اندازد. و التماس آميز ميون گريه هاش شيطنت مي كنه و مي خنده تا ما رو گول بزنه و باز هم باهاش بازي كنيم. يكي از بازي هايي كه دوست داره اينه كه بگذاريمش توي تختش و اسباب بازي هاي مورد علاقش رو بريزيم دورش. كه يكي از اون اسباب بازي ها كه نمي شه گفت اسباب بازيه، چتره . الهی قربون اون خندش برم. دیدید چقدر خوشحال شد؟ دیشب از اون شبها بود. ساعت ٩:٣٠ خوابید و ١١:٣٠ بیدار شد و شروع کرد به بازیگوشی. من و بابایی هم ...
نویسنده :
مامان ارميا و ایلمان
12:58