ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

چی بگم؟

مامان یه بالش بزرگ گذاشته روی پاهام تا نیفتم و بتونم اطرافو ببینم. چی بگم منم که بدم نمیاد همه جا رو خوب تماشا کنم. مثل پیشی ها ساکت نشستم. ...
5 شهريور 1390

ارمیای ددری

آقا ارمیا کلاه به سر آماده رفتن به ددره. تا مامان کلاه ارمیارو میذاره و یا خودش مانتوشو می پوشه کولوچه آروم تماشا می کنه چون می دونه تا لحاظاتی دیگه می ره تفریح و گردش.   ...
5 شهريور 1390

شب بيداري ها ادامه دارد...

 چند شبي مي شه كه اين آقا كوچولوي ما نصفه شب بيدار مي شه و بازيش مي گيره. آخه بابا مگه روز رو ازت گرفتن گلم. بگير بخواب. سحر كه مي شه مي شينه پاي سفره سحري و شيطنت مي كنه و خودش رو لوس مي كنه.                                 اگر هم كه موقع سحر خواب بمونه بعدش بيدار مي شه و اين امر مهم بيدار باش بودن رو به جا مياره. من و بابايي  هم كه مجبوريم نوبتي بيدار بمونيم با گل پسرمون بازي كنيم تا خسته بشه و رخصت بده  كه بخوابونيمش.     ...
5 شهريور 1390

محكوم به بازي توي تخت

اين ارمياي قشنگ من مجبوره وقت هايي که من ميخوام به كارهاي خونه رسيدگي كنم،                           يا توي روراكش دنبال من بياد و يا توي تختش بازي كنه. آخر سر هم كه خسته مي شه مياد ميله هاي تخت رو ميگيره و سر و صدا راه مي اندازه ( يا ببري مي شه و منو مي ترسونه و يا الكي مي خنده ) كه بيارمش بيرون.الهي قربونش برم .من هم كه دل رحم ، زود ميارمش بيرون و توي بغلم يك دستي بقيه كارهام رو انجام مي دم.         الهي مامان فداي اون پيشي شدن و لوس شدنش....
5 شهريور 1390