جشن 3 نفره
اين دو روز تعطيلي ( پنج شنبه و جمعه ) به افتخار پايان 9 ماهگي گل پسملي و روز جهاني كودك سعي كرديم به ارميا خيلي خوش بگذره . توي پارك محل ماماني به مناسبت روز جهاني كودك اطلاعيه زده بودن كه ني ني ها بيان پارك جشن داريم ،
من و ماماني و ارميا رفتيم ،البته برنامه بيشتر به درد ني ني هاي بزرگ تر مي خورد، صورت بچه ها رو نقاشي مي كردن و مسابقه دو و جايزه و... دلم مي خواست صورت ارميا هم نقاشي بشه و ازش عكس بگيرم ولي ماماني نگذاشت ، گفت پوست بچه لطيفه و رنگ ها شيميايي ، مسابقه هم كه نتونستيم شركت كنيم و فقط نشستيم و نگاه كرديم . ارميا مات و مبهوت مونده بود اين همه ني ني چرا همش بدو بدو مي كنن.
خلاصه بعدش ارميا رو با بابايي برديم خريد و بابايي يه دست بلوز و شلوار خوشمل براي پسري هديه خريد. من هم تنش كردم و شلوار پيش بندي كه خاله ( مامان پرهام جيگري ) براي عيد واسش خريده بود رو هم كه متوجه شدم اندازه ش شده رو تنش كردم و تا مي تونستيم از كلوچه عكس گرفتيم.
بابايي سعي مي كرد بخندونش. قربون اين طور خنديدنت برم مامان جون.
شب هم رفتيم خونه دوست همسري جون تا ني ني تازه به دنيا اومده اون ها رو ببينيم. ني ني ماهي بود . اسمش آرش بود.
جمعه هم كلوچه رو كه عاشق شهروند شده ، برديم براي خريد. خيلي دوست داره توي سبد بشينه و اجناسي رو كه من و همسري برمي داريم رو يكي يكي تحويل بگيره و باهاشون بازي كنه. نمي خوام تعريف كنم ولي خدايي از بس گلم خوش تيپ شده بود همه نگاهش مي كردن و يا لپش رو مي كشيدن. تا رسيدم خونه 6 كيلو اسفند دود كردم.
طبق معمول آقای راننده کوچک. بابایی رفته پایین بنزین بزنه.
اين هم چند تا عكس ديگه.
عاشق بازي با گوشيه. مي دونه با گوشي مي تونه آهنگ حسني و ماماني ناهار چي داريم و ... گوش كنه. نمي دونين چه بلايي سر تلفن خونه آورده.
جيگر مامان تازگي ها سعي مي كنه دستش رو هم ول كنه. تعادل نداره ها !! عجب كولوچه اي بابا.
موهامو مامانم شونه كرده. خوشمل شدم؟
پسرم آقاهه. ببينين چه مثل آقاها نشسته.
قربون اون چشمات كه اين جوري نگاه مي كني. به قول بابايي ارميا چشم قشنگه هي هي .
اين 2 روز به من و همسري خيلي خوش گذشت. آخر شب گفتيم چه حيف زود گذشت. از فردا باز هم كار تا آخر هفته اي دوباره.
راستي اين پيچ موي جلوي سر ارميا رو تا حالا متوجه شدين؟ وقتي ارميا جوني به دنيا اومد اولين چيزي كه براي همه جلب توجه كرد همين پيچش مو بود. اون رو از بابايي به ارث برده. يكي از عموها و پسرش امير حسين هم اين پيچ مو رو دارن. امير حسين پسر عموي ارميا از نظر من خيلي نازه . يادمه وقتي باردار بودم همش نگاهش مي كردم تا ارميا شبيه اون بشه. الحق كه خيلي چيزهاش شبيه اون شده. حالا عكسش رو تو پست هاي بعدي مي گذارم. ببينين درست مي گم؟
خسته نباشين. فكر كنم يه 600 تايي عكس گذاشتم . چه كار كنم ديگه ، تازه يه تعداديش رو نديده گرفتم.