همه چيز از همه جا ( سومين دندون كلوچه )
ديروز كه ارميا جوني مامان داشت دلبري مي كرد ومي خنديد ، ديدم سر يكي از دندون هاي بالاي اون زده بيرون. كلي ذوق كردم، ولي طفلي اين چند روز خيلي بي تاب بود ومن نمي دونستم لثه ش درد مي كنه. اي مامان بد. شب ها خيلي بي قراري مي كرد نگو واسه دندون قشنگش بوده. مباركت باشه گل گل مامان. دوست دارم يه عالمه ،هر چي بگم بازم كمه. ( اين جمله رو كه بهش مي گم مي خنده بلا.) آب دهنش هم كه همش مي ريزه و من هم با يه دستمال به دنبالش تا گردنش خيس نشه. تو عكس پايين آب دهنش معلومه. قربونش برم اللللللللهي. چند تا عكس هم انتخاب كردم كه توي اين پست مي گذارمشون تا بدون عكس نباشه.
چند روز پيش موقع برگشت از سركار توي مترو خانمي برچسب هاي قشنگي كه جنسش از فوم بود مي فروخت ، من هم دو مدلش رو كه يك پك اون مربوط به دريا و ماهي و ... مي شد و پك ديگه كه گل و پروانه و ... بود خريدم و تخت و كمد و در ورودي اتاق پسملي رو تزيين كردم كه توعكس ها مشخصه.
ارميا عسلي ورزشكار مي شود. يه روز كه خونه ماماني بوديم بابايي بهش ياد داد تا با ميله بارفيكس ورزش كنه. ( ميله بارفيكس به خاطر هنر نمايي هاي دايي مهدي و دايي مرتضي خم شده. )
تازگي ها اين كلوچه ما تا مي فهمه مي خوايم ازش عكس بگيريم مي خنده و ژست مي گيره .
پرده اتاقش رو زدم كنار تا از آفتاب استفاده كنه و به قول معروف حمام آفتاب بگيره. اين هم از اون ژست قشنگي ياشه ها.
اي كلاغ نادون از دوچرخه من برو بيرون.
ببينم دسته چرخم خوشمزه س يا نه.