ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

داداشی پس من چی؟

1392/11/2 9:31
352 بازدید
اشتراک گذاری

пчелаارمیا تازگی ها به آدامس علاقه پیدا کرده، همش بهش گوشزد می کنیم که قورتش ندی ها. تازه اون هم همین حرف رو به ما می زنه و تا یه آدامس به ما میده میگه: قروت ندیا.

ایلمان هم که تا می بینه داداشیش داره یه چیزی می خوره سریع میره و انقدر دورش قدم می زنه تا یه کمی ازش بگیره. و از اونجایی که ما گفتیم ایلمان نمی تونه آدامس بخوره و بهش نده، ارمیا هم گاهی دلش می سوزه و یه کمی از آدامسش رو می کنه و میده به ایلمان و بهش هم میگه: ایلمان قورت ندیا، می ره دلت اوخ میشه ها. ای جانم.totalgifs.com flores-pequenas gif gif love-sun.gif

یه روز با آدامس دهنش رفته بود مهد و اونجا برای اینکه آدامسش رو قورت نده، ناهار نخورده بود، البته ما بهش یاد داده بودیم که هر وقت نخواست، بندازه توی سطل آشغال، ولی چون آدامس دیگه ای نداشته ،آدامسش رو توی سطل نینداخته بود و بی ناهار مونده بود.

ارمیا آدامسش  رو می گذاره توی کابینت بالا و هر وقت بخواد مثل گنجشک ها می پر اون بالا و برمی داره. از قضا یک روز :

تیپش رو ببین. می خواستم شلوارش رو پاش کتن، یاد آدامس افتاد و ...

 

ایلمان دید، ارمیا آدامس داره و طفلی نمی تونست بره بالا و به هر دری می زد.( از صورت ایلمان هم که معلومه کلی لواشک خورده و مالیده به لپهاش )

پشتی رو انداخته بود و فکر می کرد بره روی اون می تونه بره بالا پیش ارمیا

بعدش هم رفت روی  میز و از اونجا هم روی مبل، تا برسه به داداشی

از روی این مبل به اون یکی تا شاید نزدیک تر بشه

در آخر هم بالاخره ارمیا کمی از آدامسش رو داد بهش و تلاش کولوچه مامان بی ثمر نموند. بعد هم بابایی رفت و بغلش کرد و باهاش بازی کرد تا حواسش پرت بشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

زهرا
2 بهمن 92 17:15
ای جانم چقد ارمیا مهربونه دلم واسشون ضعف میره
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
دوست داریم.
مامان محمدرضا
2 بهمن 92 23:26
عزیزم خیلی قشنگ توضیح دادی سالم باشن
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم. ایشالله.
b esm
3 بهمن 92 13:23
جای عکس انداختن مواظب باش خدایی نکرده نیوفته
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
باشه داداشی. مواظبم. چه کار کنم خودت می دونی که چقدر شیطونکن.
♥ مامی ملودی جون ♥
3 بهمن 92 14:01
ای جونم فدای اون پشته کارت خاله جونم . خیلی ناز بود این پستت سارا جونممنون نسیم جان. لطف داری.
مامان آیسو وآیسا
5 بهمن 92 11:50
چقدر با مزه وقشنگ بود پستت مامانیبرا کولوچه ها راستی خصوصی
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام گلم. ممنون. لطف داری عزیزم.
محمد
6 بهمن 92 8:50
شادباشیدوسلامت
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون عمو. همچنین.
مامان علی کوچولو
6 بهمن 92 16:04
سلام دوست عزیز خدا کوچولوهای شیطون و نازتو حفظ کنه ایشالا...من با اجازه لینکتون کردم خوشحال میشم به ما هم سری بزنید اگه خوشتون اومد لینک کنید اخه من تازه دارم دنبال دوستای خوب میگردم
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام گلم. خوبی؟ خیلی دلم می خواد ولی آخه خانمی آأرس نگذاشتب برام. به چه نشونی بیام؟؟؟
مامانی
7 بهمن 92 15:59
وای مامانی چقدر جالب مثل تو فیلما همه صحنه ها رو نشون دادی کلی به ایلمان خندیدم و ناهار نخوردن ارمیا خوش باشید
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام دوستم. ما اینیم دیگه.
مامان امیرحسین
9 بهمن 92 8:53
ماشالله به این وروجک ها حتما براشون صدقه بزار و اسفند دودکن .... راستی همون جایی قبلی هستی تو اداره منظورمه ؟؟؟؟؟
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام دوستم. ممنون. بله همیشه دود می کنم. همون جای قبلیم.
مامان آیلا
9 بهمن 92 8:56
ای خدا چه تلاشی می کنه آفرین صد آفرین به این همتت کوچولوآفرین به ارمیا که با داداشی خوب کنار می آید
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون خاله جون.خدا رو شکر با هم خوبن.
پردیس جون دخترخاله پرنسس سایان
10 بهمن 92 8:57
صحبت از فاصله نیست صحبت از مهر و وفاست شاید این فاصله ها محک عاطفه هاست
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
خیلی زیبا بود گلم.
پردیس جون
10 بهمن 92 10:00
عاشقتون وروجک های من
پردیس جون
10 بهمن 92 11:00
دلم واستون تنگ شده خاله جون خیییییییییییییییییییییییییییلی دوستتون دارم
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم. ایشالله هر جا هستس سالم و شاد باشی.
مامان رومینا
11 بهمن 92 11:12
واااای نمیدونم چرا بچه ها اینقدر آدامس دوست دارن ....رومینا هم دوست داره ولی همیشه قورت میده..الان تو ترکه بچه م وروجک کوچولو هم که عاشق لواشکه کل لواشکم که مالیده به صورتش دیگه چی رو خوردی کلوچه مربایی؟
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ایشالله رومینا جونم همیشه سالم و شاد و خندون باشه.
ستارگان آسمان من
23 بهمن 92 15:06
سلام...خیلی خوشم میاد از گل پسرات
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام گلم. خیلی لطف داری.