ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

پیشرفتهای قند عسلهام

1392/9/20 9:08
411 بازدید
اشتراک گذاری

چند شبه موقع خواب باید قصه خاله سوسکه رو برای ارمیا بگم. خیلی از این داستان خوشش میاد. خودش هم دیگه از حفظ شده. دهنم کف می کنه. بهش می گم بیا یه ذره استراحت کنیم بعد دوباره برات می گم و توی همین استراحته عسلم خوابش میبره.

دیشب بهش گفتم: بسم الله بگو و لا لا کن. دیدم شروع کرد سوره توحید رو خوندن:

قل هو  الا هیو احد

الله صند

لم یلد و لم یولد رو به کمک من می خونه و ولم یکن له رو خلاصه و در آخر هم بخولاّ احد.

الهی من قربونش برم. چنان ذوقی کردم که نگو. گفت توی مهد از خاله نسترن یاد گرفته. خدا رو شکر حداقل مهد میره و آموزش میبینه، وگرنه من که فرصت زیادی ندارم. همین که براشون قصه بگم و چند تا شعر و بازی هند کردم.

دیروز زنگ زدم ببینم از مهد اومده داره چه کار می کنه. شروع کرد پشت تلفن برام شعر جدیدش رو خوندن:

بخاریم بخاری                        کوچولوی مامانی

وقتی که داغ داغم                 روشن میشه چراغم

یه وقت نیای سراغم

وقتی هم که رفتم خونه، تا شب چند بار برام خوند و هر بار می گفت: مامان تو بلدی و من هم می گفتم نه. خلاصه سعی کرد بهم یاد بده و بعد که دید باهاش دارم می خونم، خوشحال شد که بالاخره مامان یاد گرفته و داره می خونه. تعجب می کرد که من این شعر رو بلد نیستم. البته بچه ها فکر می کنن پدر و مادرهاشون قهرمانن و همه چیز رو هم می دونن و این تفکرشون هم تا نوجوانی ادامه داره. 

حالا می رسیم به ایلمان.

کلماتی که تا حالا خوب ادا می کنه، بابا، ماما، جوجه، سلام به انگلیسی(هلو)، موقع هلو گفتن زبونش رو هم میاره بیرون و خوردنی میشه. عروسک گاو رو برمی داره و میگه: گا، ما. (صدای گاو رو در میاره).

وقتهایی که جیش کرده ، پوشکش رو بهم نشون میده و نق میزنه. قربونش بشم من. همراه ارمیا چنان لواشکی می خوره که...

گاهی اوقات سر اینکه کدومشون توی بغل مامان بشینن دعواشون میشه و من هم درمانده از اینکه چطور بغلشون کنم تا دل هیچ کدومشون نشکنه.

دیروز هم کلی براشون تمساح شدم و گرفتمشون و هامشون کردم و اونها هم فرار و جیغ و داد.

 

راستی داریم به یلدا هم نزدیک میشیم. پیشاپیش مبارک.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان آیلا
19 آذر 92 13:28
آفرین صد آفرین
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون خاله.
مامان آندیا
19 آذر 92 14:25
آفرین پسر گل شعرای قشنگ یاد میگیره...قربون اون قل هو الا هیو احد الله صند لم یلد و لم یولد خوندنت بشم ----------------------------------------------------------- جانم ایلمان کوچولو ناز شیرین زبون هر دوتون خیلی خوردنی هستین ---------------------------------------------------------- مامانشون بهت تبریک میگم واقعا
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم. خیلی لطف داری خانمی.
مامان آيسل
19 آذر 92 17:40
سلام دوست خوبم...ممنون كه به وب دخترم سر زدين...ماشالله گل پسراتون خيلي شيرينن...و چه خوبه فاصله سنيشون كمه...هميشه پشت هم ميمونن انشالله
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام گلم. انشاءاله. لطف کردی اومدی.
فرنوش مامان آنوشا
19 آذر 92 21:37
ای جونم به این شاپسرا وووووووووووووویییییییییییییی شادومادم شعر میخونه دیگه آقا شده قربون اون زبونش بشم من الهی قربون ایلمان کلوچه بشم با اون زبونش که میاره بیرون دلش گاز نمی خواد؟؟؟؟؟؟؟
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
چرا خاله جون گاز می خواد. خیلی با نمک شده.
مامانی
20 آذر 92 16:23
ای جوون واسه این وروجکا چه خوب منم از شعر بخاری خوشم اود با اجازه حفظ شدیم بریم خونه بخونیم بلکه دل این طفلکی ها رو شاد کنیم
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
کار خوبی کردی. براش بخون تو زمستون این شعرها می چسبه.
سیمهدی
20 آذر 92 19:08
خب میبینم که تمساح میشی ارمیا میخوری ایلمان میخوریدیگه قرار سر این طفلکی ها چی بیاریراستی مامان ارمیا وایلمان . اگه شد شب یلدا از هندوانه خوردن ایلمان عکس بگیری ها باشهمن خیلی خوشم میاد هندونه خوردن بچه ها رو ببینم
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام سید. چشم حتما. البته از هر جفتشون می گیرم عموی بد.
مامان گیسو جون
21 آذر 92 17:27
ای جانمممممم هزار ماشاا... به اینهمه شیرین زبونی خدا حفظشون کنه خیلی پستت بهم چسبید
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون دوست خوبم. لطف داری.
مامان الیار
23 آذر 92 22:07
افرین افرین افرین به گل پسرامیبوسم
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون خاله جون.
رها
26 آذر 92 12:49
آفرين به پسراي باهوشم منم اين شعر رو حفظ ميكنم برم واسه برادر زاده ها و خواهرزاده هام بخونم
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
مرسی خاله. حتما این کار رو بکن.