این روزهای کولوچه ها
این رانندگان قهاری که می بینین کسی نیستند جز: کولوچه های خوشمزه مامان.
ایلمان مامان چنان ژستی گرفته بود و با یک دست رانندگی می کرد که بیا ببین، ارمیا هم که مدام با در ماشینش مشکل داشت.
این هم شوماخر ما
یه صندلی هم خریدیم که همش با خودش می بره این طرف و اونطرف و میشینه روش.
راستی دو جفت کفش خوشمل هم براشون گرفتیم که فعلا همش توی خونه می پوشن و بازی می کنن.
این هم برای ایلمان جوجویی. سوت هم می زنه. ارمیا هم خیلی دوست داشت کفشهاش مثل ایلمان باشه ، چون بیشتر لباسهاشون رو شبیه هم میگیریم. ولی سایز بزرگش رو نداشت.
کارهای جوجه کوچولو خطرناک شده. میره از میله پایینی گاز بالا و روی گاز رو نگاه می کنه.همش باید مواظبش باشم.
اینجا هم داره با واکر بچه گی ارمیا که عمو حسین براش سر سیسمونی خریده بود،راه رفتن تمرین می کنه. ارمیا هم با این واکر زود راه افتاد. البته فکر کنم ایلمان زودتر هم راه بیفته.. بلاییه برای خودش.