ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

آش دندونی ایلمان و مروارید دوم

1392/4/4 8:55
366 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره دیروز روز تولد حضرت مهدی (عج) آش دندونی ایلمان نازم رو بعد از 2 هفته پختم. تازه متوجه شدم که مروارید دومش هم سر زده بیرون. قربون اون دندوناش بشم که داره کباب خور میشه. جای همه دوستان خالی آش خوشمزه ای شده بود.چشمک

دیشب، البته ساعت 4 صبح ، ارمیا با گریه از خواب بیدارشد و همش می گفت ایلمان. ایلمان جون. ایلمان جون هم با صدای گریه داداشی از خواب بیدار شده بود و هاج و واج به من و داداشی نگاه می کرد. خلاصه ارمیا که ایلمان رو دید خیالش راحت شد و از بغل بابایی  اومد توی بغل من و خوابید. حالا ایلمان بازیش گرفته بود، خلاصه دیدم اینطوری نمیشه، شروع کردم به خوابوندنش، اون هم بعد از 1 ساعتی خوابید و من بیچاره هم تا اومدم بخوابم بیدار شدم تا آماده بشم برم سر کار. فدای سر گل پسرهام که انقدر مامان بیخوابی میکشه. بغل خنده

ارمیا خیلی به ایلمان وابسته شده. هر کسی غیر از خودمون ایلمان رو بغل می کنه و کمی اون طرف تر میره، چنان آشفته میشه که بیا و ببین. فکر می کنه که نکنه ایلمان رو ببرن و به ما ندن. شبها هم کولوچه خوشمزه مامان هم معلومه دیگه از این خوابها می بینه.

دیروز که سرم خیلی شلوغ بود، ارمیا غذای داداشی رو دهنش کرد. یه قاشق خودش می خورد و یه قاشق هم به ایلمان می داد. نتونستم ازشون عکس بگیرم. الهی قربون دل مهربونش. قاشق رو می برد طرف ایلمان و می گفت، ایلمان جون بیا. گاهی ایلمان حواسش نبود و ارمیا انقدر تکرار می کرد تا ایلمان نگاهش کنه. ایلمان هم ذوق می کرد که ارمیا بهش غذا میده.قلب

برای اینکه پستمون خیلی هم بدون عکس نباشه، این عکس رو که البته فکر کنم تکراریه فعلا می گذارم تا بعد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

زهرا مامان قاصدك
4 تیر 92 9:56
مرواريد خوشگلت مبارك باشه عزيز خاله
آفربن دوستم ! خسته نباشي از پخت و پز
راستي ماشاا... ارميا خوب كمك حالت شده ها (الهي فداش)


آره دوستم. واقعا که کمک می کنه.
پردیس جون دختر خاله سایان
4 تیر 92 10:05
تبریک میگم ایلیما جون انشالله همی دندان هایت در بیانولی مامانی راتا اون موقعه اذیت نکنی


ممنون خاله جون.
سیدمهدی
4 تیر 92 10:17
سلام . پس ارمیاعزیز هم داره یواش یواش مردی میشه برای خودشیه چیزوبلاگتون من رو خیلی نگران میکنه یا شاید هم تصور من اینجوری هستش .اینکه راجبه ایلمان کم مینویسی و حسی که تو نوشتن برای ارمیا داری در باره ایلمان نداری این چیزی هست که من رو به شدت نگران میکنه .و انشاالله که من دارم اینجوری حس میکنم و واقعیت ماجرا یکسان دوست داشتن جفت پسرهای خوشگلت هستشخوشگل هات رو ببوس به ارمیا هم بگو مرسی که داداشت رو غذا دادی قربون دل مهربونت


اصلا اینجور نیست. اتفاقا ایلمان خیلی دوست داشتنیه. آرومه و صبور. برام خیلی قابل احترامه. چرا اینجوری فکر کردین. خیلی دوسش دارم. الهی بمیرم براش که اینجوری فکر کردین.
خاله شيدا و روشا
4 تیر 92 10:36
مرواريد جديد مبارك خوشگلم
الهي جان چه داداش مهربوني
خدا خيلي دوستتون داشته كه پسراتون اينقدر خوب و مهربونن


ممنون عزیزم. لطف داری.
مامان آیلا
4 تیر 92 10:39
مبارکه مبارک. نوش جونتون


ممنون خاله.
محمد
4 تیر 92 11:42
مبارک باشه دندونات ایلمان خان
شادباشیدوسلامت


مرسی عمو جون.
مامان ايسو وايسا
4 تیر 92 13:29
مباركه عزيزم مرواريد دومت ان شالله راحت در بياد و بي دردسر به به اش دندوني


ممنون خاله جون.
نازنین خواهر نیکو
4 تیر 92 16:17
الهی...مبارک باشه مروارید دومت عزیزکم.
یه بوس از طرف من یه بوسم از طرف نیکو


ممنون. من هم بوس.
مامان رومینا
5 تیر 92 11:58
کباب خور شدنت مبارک کلوچه خوشمزه


ممنون خاله جونم.
مامان اميرحسين و ارميا
6 تیر 92 23:59
عزيزممممم مرواريد دومت هم مبارك.چقدر باحال ارميا هواي ايلمان رو داره بهش غذا ميده


آره خاله. خیلی کمک می کنه. داشی رو خیلی دوست داره.
♥ مامي ملودي جون ♥
11 تیر 92 11:41
مبارك باشهخ عزيزم انشا الله يكي بعد از ديگري و راحت دندونات بيرون بياد و اذيت نشي عزيزه دلم


ممنون خاله جونی.
مامان نازنین زهرا و یاسمین
16 تیر 92 23:31
مبارک باشه گلم