ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

سفرنامه شمال 1

1392/3/29 12:06
2,422 بازدید
اشتراک گذاری

خوب کولوچه ها می دونم که این چند روز خیلی بهتون خوش گذشت و کلی آب بازی کردین.

روز شنبه از سر کار که برگشتم کارهامو کردم و حدود ساعت ٦ بعد از ظهر حرکت کردیم به طرف نوشهر. عمو کریم ارمیا و ایلمان از طرف محل کارشون یه ویلا گرفته بودن و لطف کرده بودن و  اسم ما رو هم داده بودن تا با هم بریم سفر. اونها صبح راه افتاده بودن و ما به خاطر کار من مجبور شدیم عصر راه بیفتیم.

از جاده چالوس رفتیم و به شب خوردیم و بچه ها کمی خسته شدن. چند بار نگه داشتیم تا استراحت کنیم و ساعت ١٢:٢٠ شب بود که رسیدیم به ویلا. من که اولش خیلی سر درد داشتم ولی بعد بهتر شدم. وقتی رسیدیم عمو و سینا بیرون توی جاده منتظرمون بودن. ارمیا که خوابش برده بود و تا صبح هم خوابید. وقتی بیدار شد انقدر خوشحال بود که همش بالا و پایین می پرید. مخصوصا وقتی دید سینا هم که عشق ارمیاست اومده بیشتر خوشحال شد.

ارمیا اولش کنار دریا می ترسید و می گفت ماهی گنده. شب هم همش توی خواب حرف می زد و می گفت ماهی گنده. ولی فرداش دیده بود خبری از ماهی گنده نیست و اگر مواظب نبودیم می دوید توی آب و می خواست بره توی دریا.

واقعا خوش گذشت تا ٣ شنبه ساعت ١٠ صبح اونجا بودیم و بعد راه افتادیم که برگردیم. اول رفتیم بازارچه محلی و همینطور آروم آروم اومدیم و تو چالوس ناهار خوردیم  و دو سه دفعه دیگه ایستادیم و تا برسیم 8 شب بود.

یه سری عکس توی گوشیم بود که می گذارم و بقیه عکس ها رو باید از توی دوربین انتقال بدم که توی سفرنامه شمال 2 اونها رو هم می گذارم.

تجربه ایلمان خیلی برام جالب بود. خیلی ذوق می کرد. البته ارمیا هم اولین بار بود که دریا رو می دید.

بدو برو بقیه عکس ها رو توی ادامه مطلب ببین.

اینجا تو راه رفت، چالوس نگه داشتیم و شام خوردیم. ارمیا هم یه دایناسور خرید.

1 شنبه صبح رفتیم آبشار آب پری و ناهار رو اوجا خوردیم

عمو کریم و سارا و سینا و ارمیا. همسری هم داره از اونها عکس می گیره

اینجا هم محوطه ویلاست

غروب زیبای دریا

بابایی عشق ساختمون سازی، کنار دریا هم ول کن نبود

روز آخر رفتیم از دریا خداحافظی کنیم، من و سارا اون پایین بودیم و ارمیا همش می خواست بره و خودش رو خیس کنه که برگشتم پیشش و نمی گذاشتم بره و مدام اصرار می کرد.

با کلی عکس دیگه برمی گردم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

نازنین
29 خرداد 92 12:28
چه گل پسرای نازی دارین.خدابراتون نگهشون داره. من با افتخار لینکتون کردم. اینم ادرس وبلاگ نیکو.خوشحال میشیم شماهم به ما سر بزنید. http://www.nikoo-mousavi.niniweblog.com
محمد
29 خرداد 92 13:15
سفر به سلامتی وشادی ماشاءالله به پسرای گلتون . شادباشیدوسلامت
سیدمهدی
29 خرداد 92 14:30
سلام چند تا مطلب بود که کلی حال کردم بخدااولی اینکه ورجکتون تو خواب هم ماهی گنده میدیددوم با وجود اینکه ارمیا و ایلمان عزیز دقلو نیستند ولی خیلی به دقلو ها شبیه هستند و سوم شلوار بابای ارمیا و ایلمان خیلی بامزه بود امیدوارم همیشه به سفر باشید ارمیا و ایلمان عزیز رو حتما ببوس رمز هم خصوصی براتون گذاشتم پاینده باشید
خاله ی ارمیامسافرکوچولو
29 خرداد 92 19:48
پسرتون خیلی نازه فکر کنم همه ی ارمیاها نازن وباهوش پسر خواهر منم ارمیاست وبلگشم ارمیا مسافر کوچولو است خوشحال می شم به وبلا گ مام بیاین .راستی ال آی سفیدبرفی وعلی سفیدبرفی هم وبلگ بچه های منه. یادم رفت بپرسم شما اهل کجایین؟


سلام عزیزم. چرا آدرس وبت رو نگذاشتی پس؟؟
مامان سویل
30 خرداد 92 7:50
خوش به حالتون عزیزم منکه الان دارم بد جوری شمال و هوس میکنم. خیلی خوب شد که صحنه هایی دیدم الهی که همیشه به گردش برین اینجوری ادم رو حیه اش باز تره.
مامان سویل
30 خرداد 92 7:50
الهی ایلمان جونممممممممممممممممممممممممممممم چه کیفی هم میکنه ناقلا
مامان سویل
30 خرداد 92 7:51
ارمیارو خدااااااااااااااااااااااااااا چه بغلی هم کرده دایناسورو
مامان سویل
30 خرداد 92 7:52
مامانی الهی که سایه ی شما وهمسریتون همیشه بالا سر ارمیا وایلمان بمونه
مامان پرهام
30 خرداد 92 10:01
سلام خوشحالم که بهتون خوش گذشته. همیشه شاد باشید. لپهای اون ایلمانو یه گاز بگیر! ارمیا رو هم ببوس. عکسها خیلی قشنگ بودند
maman bahar
30 خرداد 92 16:09
جونم همیشه گردش و شادی باشه
ستاره طلایی GOLDEN STAR
30 خرداد 92 20:35
سلام وب قشنگی دارین خدا کوچولوهاتونو براتون ببخشه به منم سر بزنید
مامان آیسو وآیسا
31 خرداد 92 23:05
وای عزیزم کلی لذت بردم عکسهاتن رو دیدمخیلی خوش گذشته عکستون با گل پسر ها هم عالینبرا ارمیا وایلمان جون
مامان نازی و یاسی
1 تیر 92 0:22
سلام همیشه به گردش معلومه سفر خوبی بوده همیشه خوش باشید
سمانه مامان پارسا جون
1 تیر 92 0:36
سلام خانومی خوبید؟ گل پسرا خوبن؟ به به چه عکسهای خوشگلی ایلمان جونو جای من دوتا ماچ آبدارش کن خیلی ماه شده هزار ماشاالله راستی سالگرد ازدواجتوت هم با تاخیر مبارک منتظر بقیه عکسها میمونیم
مامان رومینا
1 تیر 92 7:59
خیلی خیلی عکسا خوشگل بودن.معلومه که حسابی به وروجکا خوش گذشتهایشالا همیشه به تفریح و شادی باشه
ستاره طلایی GOLDEN STAR
1 تیر 92 9:54
سلام خسته نباشین
خدا کوچولو هاتونو براتون نگه داره
سخت نیست هر دوتاشون کوچیکن؟


سلام عزیزم. خوب هر چیزی سختی خودش رو داره ولی واقعا شیرینه. خیلی همدیگرو سرگرم می کنن. جدی می گم.
maman bahar
2 تیر 92 1:26
همیشه لبهات بخنده نانازی


ممنون خاله جونم.
پردیس جون دختر خاله سایان
6 تیر 92 19:42
الهی واسه تو پسر خوشگل بمیرم بوس بامزها ی من دوستتون دارم


ای جان. دلم می خواد ببینمت دختر خوب و مهربون.
مامان اميرحسين و ارميا
7 تیر 92 0:01
خوشحالم بهتون خوش گذشته


مرسی دوست خوبم.
♥ مامي ملودي جون ♥
11 تیر 92 11:45
ماشا الله به اين دو تا كلوچه خوشمزه رو خندون . فداشون بشم الهي . دايناسور و خيلي جالب بغل كرده . فكر كنم هيچ وقت كسي يه دايناسور و با اين همه محبت بغل نكرده بوده ها


ممنون گلم.چی بگم والا.
زهرا
27 آذر 92 13:56
سلام دوستم الهی فدای اون بچه هات بشم خدا نگهشون داره ماشاالله زیر سایه قمر بنی هاشم بزرگ بشن از طرف من بوسشون کن هر وقت وبت رو میخونم شاد میشم و غمهام یادم میره
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام گلم. خیلی لطف داری. ایشالله شما هم همیشه شاد و سر حال باشی.