از پوشک گرفتن ارمیا (با تاخیر)
خوب گل مامان چون یه مدتی نتونسته بودم آپ کنم، گاهی پست هام مربوط میشه به چند ماه قبل.
پیش از عید ارمیا رو از پوشک گرفتم ولی چون مریض شد و باز مجبور شدم پوشکش کنم رفتیم سر خونه اول. بعد هم که خونه تکونی و شستن فرشها و ... باعث شد دلم نیاد باز خونمون جیشی بشه.
در واقع این رو هم بگم که کمی هم سخت بود با ایلمان مدام ارمیا رو ببرم دستشویی. آخه می رفت، بیرون هم نمیومد و انقدر آب بازی می کرد که باید لباسهاشو عوض می کردم. هر چند الان هم هر بار رفتن دستشویی مصادفه با عوض کردن کل لباسهاش.
بنابراین اردیبهشت ماه دوباره تلاش ما آغاز شد، تا وقتی می خوام برگردم سر کار حداقل نیازی به پوشک کردن گل پسری نداشته باشیم.
همون طور که گفتم ایلمان خیلی نقش پررنگی توی این قضیه داشت. ارمیا گاهی صبح ها که از خواب پا میشد نمیومد بریم دستشویی و ایلمان مثلا دست داداشیشو می گرفت و اون رو می برد تا جیش کنه. ارمیا هم واقعا وقتی من از زبون ایلمان می گفتم داداش دستت رو بده به من تا با هم بریم، بدون حرف مثل هیپنوتیزم شده ها دست ایلمانی رو می گرفت و پیش به سوی دستشویی.
خلاصه با تلاشی که کردیم دیگه پسری هر وقت جیش داشت میگفت و سریع بدو بدو می کرد. هر چند گاهی دیر می جنبید و ... ولی بالاخره موفق شد. اواخر اردیبهشت ماه بابایی یه کیک خرید تا یه جشن 4 نفره به مناسبت مستقل شدن (از پوشک گرفتن) کولوچه عسلی بگیریم تا بیشتر تشویق بشه.
ایلمان خوشحال از نقش مهمی که داشته
اینجا هم دستش رو کرده توی کیک و با تعجب نگاه می کنه