داداش بیدار شو، حوصله م سر رفت
ایلمان گل مامان از ارمیا زودتر بیدار میشه. گاهی که دیگه ارمیا زیاد می خوابید ایلمان رو می گذارم توی تختش تا بیدارش کنه و از زبون اون می گم داداش جون بیدار شو حوصله م سر رفته. پاشو دلم تنگ شده برات، می خوام باهات بازی کنم. ارمیا هم تا میبینه ایلمان اومده پیشش با چشم بسته لبخند می زنه و بیدار میشه و دوست داره داداشیش پیشش لالا کنه و میگه ایما دون ایندا لالا.( ایلمان جون اینجا لالا کنه)
وقتی که ایلمان می خواد بخوابه ارمیا هم شروع می کنه همراه من لالایی می خونه و انقدر بلند می خونه که خواب ایلمان می پره. واااااااااااااااای. همش میگم داداشی یواش بخون. این روزها که میام سرکار عمه کولوچه ها می گه وقتی ایلمان می خواد بخوابه و با لالایی ما آروم نمیشه، ارمیا رو صدا می کنم براش لالایی بگه، ایلمان هم که میشنوه آروم میگیره. الهی فدای لالایی گفتنش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی