بابایی تولدت مبارک
امروز 3 دی ماه تولد همسری بود و یه جشن کوچولو خونه عزیز گرفتیم و کلی هم خوش گذشت. امیدوارم سایه همسر خوبم همیشه بالای سر من و ارمیا و ایلمان باشه و سالم و سلامت باشه. انشاءاله. ارمیا که کلی ذوق کرد و از صبح که من بهش گفتم تولد بابائیه و می خوایم براش کیک بخریم و بابایی شمع فوت کنه، خودش اشاره می کرد که اون هم می خواد شمعها رو فوت کنه و توی عکس ها هم می بینین که همش در حال فوت کردنه. قربونش برم. ایلمان هم که کمی بیدار بود و بعد خوابید و دوباره بعد از اینکه کیک رو بریدیم و خوردیم بیدار شد. ایشالله سال بعد کیک خور هم میشه.
این هم خانواده 4 نفره ما. راستی اون کفشها هم هدیه من بود.
امیر حسین و سینا عشق ارمیا هستن و ارمیا کلی پسر عموهاشو دوست داره و به سینا میگه اینا. الناز هم خواهر امیر حسینه.
ارمیا از فرصت استفاده کرده و مشغوله فوت کردن شمعه. فوتش هم انقدر ی جون بود که اثر نداشت.
فوت هایی که اومدن به کمک ارمیا.
ارمیا کادو عمه رو پوشیده بود اول فکر کرد برای اون خریدن و کلی ذوق کرد. الهی بگردم درش هم نمی آورد.
سینا هم سورپرایز کرد و شروع کرد برای همسری آهنگ تولدت مبارک رو زدن.
ایلمان عسلم هم که لالا کرده بود
راستی فردا ایلمان مامان 40 روزه میشه. خوش اومدی گل مامان.
متوجه شدم که قالب وبم دچار مشکل شده و مدیر وبلاگ هم گفتن باید به کل قالب رو عوض کنم. ولی اصلا وقت نمی کنم یه قالب قشنگ پیدا کنم. کمک کنین و یه قالب زیبا بهم معرفی کنین و ممنون میشم برام توی نظرات بگذارین.