سفر مشهد
خوب بعد از مدت مدیدی بالاخره اومدیم. سرم خیلی شلوغ بود. یه همایشی داشتیم که اصلا وقت سر خاروندن هم نداشتم.
حالا از سفر مشهد بگم. خیلی خوش گذشت. برای دوستای خوبم دعا کردم. این سفر نذر ارمیا بود. دیدیم فرصت خوبیه و بعدا برای مدت طولانی بنا به دلایلی شاید نتونیم بریم. ارمیا که کلی کیف کرد. خلوت بود و تونستیم زیارت کنیم. ارمیا هم به تقلید از بقیه دستش رو به ضریح امام رضا می زد و بعد می کشید روی صورتش ، مگه میومد بریم، خودش رو از قصد می انداخت روی زمین و بلند نمی شد. خلاصه با پرهام گلی نماز هم خوندن. کلا سفر خوبی بود. همین که با خواهر گلم هم دیدار تازه کردم کلی دلم باز شد.
چند بار گردش و تفریح هم رفتیم. خلاصه جاتون خالی. ایشالله قسمت تک تک شما.
کلوپ پاندا
با اینکه ارمیا اولین بارش بود استخر توپ میدید ولی خوب شیرجه می زد و راه و چاه رو یاد گرفته بود.
اینجا هم که جفتشون دارن توی توپ ها غرق میشن.
ارمیا می خواد به پرهام کمک کنه.
اصرار داشتن برن توی قایق ولی خطرناک بود.
الهی ببین با چه ذوقی به آب نگاه می کنن. ارمیا که داشت تلاش می کرد بره بالا و بپره توی آب.
ای خدا کی نوبتشون میشه. آخه نی نی ها طاقت ندارن
و بالاخره . ماشین سواری
وای چه تصادفی
این هم یه روز خوب دیگه
این هم کامیون سواری توی اتاق پرهام
اینجا هم فروشگاه بزرگ پروماست