این روزهای کولوچه های خوشمزه مامان
خوب کولوچه های خوشمزه من باید بگم که امروز 16 مهر ماهه و شما ارمیــــــــای عزیزم 1 سال و 9 ماه و 3 روزه که اومدی پیش مامان و بابا و ایلمـــــــان هم 33 هفته ست که اومده تو دل مامان.
خدا رو شکر
این روزها مامان خیلی زود خسته میشه و لحظه شماری می کنه که زودتر کسری هم بپره توی بغلش. مامان دیگه تا آخر مهر میره سرکار و بعد استراحت و خونه و آخ جون پیش ارمیا تا وقتی که کسری بیاد. تقریبا با مرخصی زایمان 7 ماه قراره که خونه باشم. چه خوب. ارمیای مامان 7 ماه هر روز صبح مامان رو میبینه.
کمی نگــــــرانم. نگران شبی که قراره از ارمیا دور باشم و برم داداشیشو براش بیارم. به همسری اصرار می کنم که چون قراره اتاق VIP توی بیمارستان بگیریم و میشه 4 تا همراه هم پیشم بمونه، خوب ارمیا هم بمونه تا صبح پیش خودم. ولی بابایی میگه محیط بیمارستان خوب نیست و تازه تو هم که نمی تونی بغلش کنی و شب بخوابونیش. خودت راه نمی تونی بری چه برسه به اینکه ... ارمیا بیشتر ناراحت میشه و اذیت میشه.
می دونم، همه اینها رو می دونم ولی آخه چطوری از عسلم دور باشم و شب کولوچه خوشمزه من بدون من بخوابه. خیلی ناراحتم. می دونم روزی هم که از بیمارستان بیام خونه هم نمی تونم خوب ارمیای نازمو توی بغلم بگیرم و ببوسمش و بخورمش. هر وقت به این چیزها فکر می کنم چشمهام پر اشک میشه.
تازه وقتی که بخوام به کسری شیر بدم. نکنه دل ارمیا بگیره و ناراحت بشه. خیلی دارم روی ذهنش کار می کنم و میگم یادته به به مامانو می خوردی و ارمیا با سر اشاره می کنه که یادشه ( و اصلا اصرار نداره که بخوره )و بهش میگم که نی نی داداشی بیاد به مامان بخوره؟ و ارمیا باز اشاره می کنه که بیاد بخوره و من می گم چطوری بخوره و اون ملچ و مولوچ می کنه و مثلا ادای مکیدن رو درمیاره. دلم براش می سوزه. درسته به اینکه دیگه شیر نخورده عادت کرده و اصلا هم اصراری نداره ولی اگه داداشی بیاد بخواد شیر بخوره حتما ارمیا ناراحت میشه. نمی دونم چه کار کنم. خدایا کمکم کن.
هرچی به روز موعود نزدیک تر میشم و روز شماری هم می کنم که زودتر برسه دلم بیشتر میگره. می دونم روزهای سختی رو درپیش خواهم داشت.
ارمیا مامانو ببخش. خدا خواست تا داداشیت زودتر بیاد. شاید صلاح در این بوده. نمی دونم. هم خوشحالم و هم نگران.
دلم می خواد این روزها زودتر بگذره و کولوچه هام بزرگ شده باشن و عاشق هم باشن و من سرم رو راحت بگذارم روی زمین و با خیال راحت استراحت کنم.