ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

عسلم بعد از خواب

1391/6/19 12:55
911 بازدید
اشتراک گذاری

اینجا کولوچه عسلی مامان تازه از لالای بعد از ظهر بیدار شده و داره کارتون نگاه می کنه. الهی قربونش برم. عاشق این نگاهشم.Kisses

گاهی میوه ای، بادومی ،چیزی هم براش می گذارم و مشغول خوردن میشه، بعد که انرژی گرفت پا میشه و بازی و شیطونیشو شروع می کنه.

راستی ارمیا عاشق بادومــــه. گاهی که توی ماشین حوصله ش سر میره یه دونه یه دونه بادوم بهش می دم و آروم میشینه سرجاش و می خوره و بیرون رو نگاه می کنه.

جا داره بگم که ارمیای گلم چند تا عدد رو یاد گرفته تلفظ کنه.

٩ و  ١٠ رو پشت سر هم میگه.

* عدد ١٤ رو وقتی یکی از اقوام پرسید ارمیا چندم دی به دنیا اومده و من گفتم ١٤ ، یاد گرفته و میگه.

* ١٣ رو هم یاد گرفته و خیلی شیرین این اعداد رو تلفظ می کنه.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

محمد
19 شهریور 91 13:50
ماشاءالله
همیشه سالم وشا دباشید
کوچولوتون خوبه ؟



ممنون. خدا رو شکر.
مامان رومینا
20 شهریور 91 10:29
عزیزم.چه معصوم نشسته.جیگره بخداایول به ارمیا دیگه چه اعدادیو بلدی خاله؟؟؟


فعلا همین هارو خاله. تمرین می کنم تا بیشتر یاد بگیرم.
مامان امیرحسین
20 شهریور 91 11:01
کی بشه بیاریش اداره بجای بادوم بخورمش .. تو هم با این شکم قلمبه فکر نکنم حالا حالا بتونی بیاریش


از دستت خندم گرفت. واقعا قلمبه شدم.
پارمیدا
20 شهریور 91 12:09
maman bahar
20 شهریور 91 12:38
نه عزیزم این چه حرفیه
هر کس یه چیزی رو دوست داره
منم کلا به همه ی موجودات به جز حشرات علاقه دارم


چه جالب. برام جالب بود.هر کسی این جور حیوونها رو نگه نمی داره.
مامان گیسوجون
20 شهریور 91 15:38
سلام عزیزم ممنونم از رایت اما ثبت نشده چون آدرس نگذاشتی گلم میشه دوباره زحمت بکشی ؟


وای راست میگی ؟ باشه حتما.
مامان تربچه
20 شهریور 91 17:44
واااااااااااااای چه شیرین شده ماشالاااااااا
راستی
حال داداش کوچولو چه طوره؟!


مرسی خاله جونم. اون هم خوبه خدا رو شکر.
مامان آیلا
20 شهریور 91 17:49
ای جانم نگاهشو


مرسی خاله.
مامان آرتین
21 شهریور 91 14:38
واااااااااااای جیگرتو آفرین
مامان گیسوجون
21 شهریور 91 20:05
persian mom
21 شهریور 91 21:22
اسم پسر منم ارمیاس ... البته هنوز تو دلمه .. احساس میکنم شبیه پسرت میشه... خیلی نازه بوش بوشششش


راست میگی. خدا حفظش کنه. لطف داری. ایشالله به سلامتی به دنیا میاد.
مامان آرمیتا
22 شهریور 91 16:07
سلام قربونش برم با اون نگاه کردنش
یه عالمه بوس برای ارمیا و داداش گلش


ممنون خاله. ما هم بوس بوس.
سمیه مامان ارمیا
23 شهریور 91 10:42
خیلی وقت بود به وبلاگتون سر نمی زدم. آخه خیلی گرفتار بودم. هزار ماشالاه ارمیا چه ناز و بزرگ شده. اسپند براش دود کن مامانی.


سلام. ممنون عزیزم. حتما.