ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

پیشی بیا با هم بازی کنیم

1391/4/26 8:46
1,937 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز وقتی ارمیا داشت توی پارک سرسره بازی می کرد چشمش به یه نی نی پیشـــــــی خورد و دیگه بازی رو فراموش کرد و بازی با پیشی کوچولو رو ترجیح داد.

خلاصه مگه میومد بریم خونه. یه شلنگ آب اونجا بود که به پیشی اشاره می کرد که آب بخوره، نمی دونم چرا فکر کرده بود پیشی جون تشنه ست. پیشی هم انگار از بازی با کولوچه عسلی من بدش نیومد بود و همش میومد پیش ارمیا و اون رو تماشا می کرد.

یه روز دیگه هم توی پارک لاله یه پیشی کوچولوی سفید دیدیم که از بس آدم ها رو دیده بود اصلا نمی ترسید و ارمیا هم همش پیشش نشسته بود و یا با توپش می زد تو سر اون بیچاره، به خیال خودش داشت باهاش توپ بازی می کرد. حیف که دوربین همراهم نبود تا از این صحنه عکس بگیرم. ولی از ماجرای پیشی اولی عکس دارم.

 

پیشی هم متوجه ارمیا شده

بیا با هم بازی کنیم

ارمیا سعی داره اون رو متقاعد کنه تا با هم بازی کنن

پیشی داره ناز میکنه و میگه نمیام نی نی برو پی کارت

پیشی از دست ارمیا رفت پشت اون درختچه

و بالاخره فرار. ارمیا هم به دنبالش

پیشی بیا بیرون باهات کاری ندارم باور کن

پیشی هم میومد بیرون و نیم نگاهی می کرد و دوباره می رفت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامي نسيم ( مامان ملودي )
26 تیر 91 12:03
اي جانمممممممممممممممممممممم كلوچه مهربون


مرسی خاله جونم.
محمد
26 تیر 91 13:43
ای ول به ارمیا کلوچه ؟
شادباشیدوسلامت


مرسی عمو.
پارمیدا
26 تیر 91 15:29
ای جان.پارمیدا هم عاشق پیشیه.اگه دستم به این ارمیا وروجک برسه قورتش میدم این قدر که با مزه است ماشااله خدا حفظش کنه.


ممنون خاله جون. خدا پارمیدا رو حفظ کنه.
بابا و مامان رادین
26 تیر 91 17:38
الهیییی چه ناز بازی میکنه این آقا خوشگله انشالا همیشه سالم و سرحال ببینیم این گل پسرو


ممنون خاله جون . ممنون عمو جون.
مامان بهراد
27 تیر 91 3:16
انقدر که این بچه مهربونه.............


واقعا همین طوره خاله جون.
مامانی
27 تیر 91 9:51
راستی راستی نی نی تو راه داری؟ خدای من، من یکی که نمی تونم به این زودی بهش فکر کنم چند وقته؟بهم خبر بده


سلام. بی شوخی.
مامان آیلا
27 تیر 91 10:34
نازی حالا پیشی ها رو دنبال می کنی کولوچه جون
مامان اميرحسين
27 تیر 91 11:29
از دست اين بچه هاي شيطون اما وقتي بزرگ ميشن اكثرا از گربه ميترسنراستي ني ني جديد مبارك ايشالا سلامت باشه حالا داداشيه يا آبجي؟


چی بگم. هنوز معلوم نیست.
مامان سویل
27 تیر 91 20:35
چه خشگلی ماشاللهچشم نخوری ایشالله
عزیزم اگه موافق باشین تبادل لینک کنیم من منتظر جوابتونم


ممنون. حتما. لینک شدین.
فرنوش
29 تیر 91 11:08
قربونت بشم کلوچه عسلی به خدا خیلی عسلی هزار ماشالله با دیدنت دلم می خواد نی نی من هم مثل تو اینقدر ناناز باشه قربون شکلت بشم ملوس
مامان مهربون خودت خوبی ؟نی نی جون خوبه ؟یکمم از نی نی برامون بنویس دیگه دلم آب شد


ممنون خاله. ایشالله نی نی نازی خدا بهت میده. چشم فرنوش جان.
مامان پرهام
30 تیر 91 19:00
قربونت برم پسر مهربون عاشق حیوانات


مرسی خاله جونم.
مامان رومینا
30 تیر 91 22:16
ای جااااااااااان.پیشیه فرار میکرد ازت ارمیا.؟؟وای ک میدونم چ حسی داشتی اونموقع جیگریه واسه خودش.بوس


پیشی از من می ترسید خاله.
مامان سید کوچولو
30 تیر 91 23:12
نتیجه میگیریم پیشی ها میتونن ساعت ها این وروجک ها رو سرگرم کنن

فکر کنم همین طوره.