ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

یه عالمه عکس

1391/4/13 9:45
1,497 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی خواهر گلم و پرهامی اومده بودن تهران یه روز خوب رفتیم پارک میرزا کوچک خان که این عکس ها مربوط به اون روزه که تا حالا فرصت نکرده بودم از توی دوربین انتقال بدم به کامپیوتر.

من و مامانی و خواهری نشستیم و گپ زدیم و بابایی هم با بچه ها رفت گردش

لابد ارمیا می گه از اون طرف بریم

بابایی گفته بود دست بزنیم و راه بریم. پرهام انجام می داد و این ارمیا کولوچه از فرصت استفاده می کرد و عکس جهت می رفت و دلش می خواست بیشتر بچرخه و بابایی بیچاره 20 دفعه رفت دنبالش و ...

اینجا هم باز داشت فرار می کرد و پرهام داره میگه مامان ارمیا نمیاد

با پای خودش میومدو بعد یک دفعه به قول پرهام ، ارمیا فیای فیای ( فرار )

 

و بالاخره دستگیر شد

اینجا مثل فیلمهای هندی دارن میدون به طرف هم

برای اینکه سرشون رو گرم کنیم تا باز هوس نکنن برن این طرف و اون طرف گفتیم بنشینین و خاک بازی کنین

غذا خورده و هنوز صورتش رو نشستم

دستش اخی شده

ارمیا : وای از دست این پرهام، اخی ها رو برندار اوخ میشی

به به چه خوش می گذره

این هم چند تا عکس دیگه

یه خیار برداشته و داره برای خودش گشت و گذار می کنه

مامان قاصدک گفته بود که عکس نی نی ارمیا رو هم بگذارم. عکسش واضح نیست ولی بد هم نیست. دیشب نی نی شو همچین بوس می کرد. تازه غذا هم بهش میده و خودش به جای نی نی ملچ و مولوچ می کنه.

راستی نمی دونم چرا چند وقتیه که وبلاگ هایی که توی بلاگفاست باز نمی شه. دوستانی که وبشون توی این محیطه فکر نکنن بهشون سر نمی زنم. باور کنید بارها تلاش کردم. به یادتون هستم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان آیلا
13 تیر 91 10:32
خوب مامانی بزرک شدم می خوام مستقل باشم


زهرا مامان قاصدک
13 تیر 91 21:39
عکسها خیلی بامزه بود ! نی نیش چقدر خوشحاله


مرسی دوستم
پارمیدا
14 تیر 91 9:31
ای جانمخیلی عکسای قشنگی گذاشتید مثل همیشه


ممنون عزیزم.
مامي نسيم ( مامان ملودي )
14 تیر 91 11:19
مامانش تورو خدا رمز ندار نزار من نميتونم هر كار ميكنم وارد بشم


باشه گلم.
مامي نسيم ( مامان ملودي )
14 تیر 91 11:19
چقدر بزرگ شدي ماشا الله جيگرم


پس چی خاله. ممنونم.
مامان گیسو جون
14 تیر 91 23:33
سلام عزیزم خوبی ؟
مطمئنی داشتی با خواهری گپ می زدی
ههههههههه آخه همش داشتی عکس می گرفتی که
خیلی قشنگ بود خدا حفظشون کنه


ای شیطون. خوب اون وسط مسط ها عکس هم می گرفتم.
دخترک
15 تیر 91 22:36
الهی قربونت برم
ارمیا جون واقعا جیگر شدیااااا
میخوام بچلونمتتتتتتتتتتت


وای خاله له می شم که.
مامان پرهام
16 تیر 91 18:20
عزیزم! چه عکسهای خوشگلی شدند...دستت درد نکنه ارمیای ماهت رو ببوس


خواهش می کنم. پرهام جیگری هم بوس بوس.
محمد
17 تیر 91 12:25
خوشحالم که در کنار خونواده بهتون خوش گذشته
عکسا هم قشنگ بودن
شاد باشیدو سلامت


ممنون
فرنوش
17 تیر 91 18:42
سلام عزیزم خوبی ؟الهی قربون کلوچه بشم من چشمام کف پاش اینقدر دلم برای دیدنش تنگ شده بود
ای جانم می دونی مامان مهربون وقتی پرهام ناز نازی و می بینم امیدوار میشم
خیلی خیلی التماس دعا


سلام فرنوش جان. خوبی؟ قربونت برم.پس قدرت خدا رو دیدی؟ خدا رو شکر. هیچ وقت نا امید نشو.
مامان ابوالفضل
18 تیر 91 15:41
خیلی عکسهای قشنگی بود
دلم کلی باز شد


ممنون. خدا رو شکر.
مامان رومینا
20 تیر 91 0:42
قربون این شیطنتاش.چه جیگری شده ماشالا


مرسی خاله جون.