ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

امان از دست این گل پسر

1390/12/9 9:27
1,173 بازدید
اشتراک گذاری

میدونین چه کار کرده ؟ مداد مامان رو برداشته و ...

اینجا هم خونه عمه بزرگه ست . نمی دونم چرا انقدر از استخون مرغ مخوشش میاد.

مامان امیر حسین جان  ( وبلاگ سام من امیر حسین ) پیشنهاد کرده بود که بریم یه پیتزا فروشی     شکلکهای جالب آرویــــــــنکه تعریفشو کرده بود و ما هم آدرس گرفتیم و رفتیم. ماست هاش واقعا خوشمزه بود. یه پیتزا فروشی ارمنی بود و خیلی هم مهربون بودن و همش با ارمیا دالی بازی می کردن و آخر سر هم یه آب نبات چوبی دادن به ارمیا.

وای از دست این گل پسر. دیشب داشتم با خواهر گلم یعنی مامان پرهام صحبت می کردم. بعد از خداحافظی وقتی که خواستم گوشی رو قطع کنم ، ارمیا اشاره کرد که گوشی تلفن رو بدم بهش تا بازی کنه. من هم با کمال میــــــــــــــــل دادم، ولی کاش نداده بودم ، چون موقع شادی کردن ، دستش رو تکون میداد و می خندید Yahو ... یکهو گوشی چنان با گوشه ابروی من بیچاره برخورد کرد که حس کردم سرم سوت کشید و بعد درد شدیدی توی صورتم پیچید . واقعا از دردش گریه م گرفت. ارمیا هم فکر می کرد جزء بازی و می خندید. سریع یخ گذاشتم تا حداقل کبود نشه ولی ورمی کرد که بیا و ببین. بابایی که اومد دید چشمهام قرمز شده و ناراحتم. بعد که فهمید چی شده گفت یادته خودت می گفتی بچه بودی عجب شیطونی بودی حالا ارمیا هم کشیده به خودت تا بفهمی مامانت رو چقدر اذیت کردی.

دیدم راست می گه . من بچه که بودم از دیوار راست می رفتم بالا.

 

ziba

 

شکلکهای جالب و متنوع آروین

 

راستی چیزی به چهارشنبه سوری نمونده. با اینکه هر ساله کلی تلویزیون صحنه های دلخراش این شب رو نشون می دن ولی باز آمار آسیب ها بالاست. تو رو خدا مراقب خودتون باشین . از خونه بیرون نرین. نی نی هاتون رو توی اون ساعت ها توی خونه نگه دارین چون آدمهای بی فکر   شکلکهای جالب و متنوع آروینزیادن و کوچک و بزرگ سرشون نمیشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

سمیرا مامان آنیتا
9 اسفند 90 10:25
چه جالب آنیتا هم هر موقع یه آسیبی به من میزنه فکر میکنه بازیه و از آخ و اوخ های من میخنده
در مورد چهارشنبه سوری هم حق داری من که محاله بیام بیرون



می بینی تو رو خدا؟آره مواظب باش.
چاپ دوم!!!
9 اسفند 90 10:53
سلام هه!!
گوشی تلفن و..!!!
خیلی با حال بود ولی پیشمهاد میکنم منبعد با کلاه کاسکت بشینین پیش بچه
اینجور حدقل امنیت جانیتون بیشتر میشه

سلام. واقعا راست میگین. باید برم بگیرم.
مامان اميرحسين
9 اسفند 90 12:42
نوش جونتون آره خيلي مهربونه آخر سر هم به بچه ها آبنبات ميده هميشه خوشحالم خواهر جونتون داره مياد اميرحسين هم استخوون مرغخيلي دوست داره


سلام. ممنون. ایشالله عید به شما هم خوش بگذره.
محمد
9 اسفند 90 13:21
نوش جونتون پیتزا
عجب ارمیا جونی شده ؟
آدرس وبلاگ آبجیتون رو برام بذارید
شاد باشید وسلامت
راستی آتش بازی هم نرید ؟


ممنون از شما. چشم می گذارم. نه اصلا نمیریم.
مامان آرتین
9 اسفند 90 13:41
امان از دست این پسرا. عکسهات واقعا ناز شده عزیزممم


ممنون از شما.
مامان ابوالفضل
9 اسفند 90 14:47
ای جانمممممممممممممممممممم
چه عسلیه این گل پسری


مرسی خاله جون.
مامان حارث
9 اسفند 90 23:47
ماشاالله نازه


مرسی عزیزم.
مامانی
10 اسفند 90 10:04
ارمیا جون آرایش که مال خانوماست



میبینی خاله!!!
مامان زینب
10 اسفند 90 12:50
الهیی
الان خوبی؟
راستی من از الان از 4 شنبه سوری میترسم...واقعا میترسمااا


سلام. خوبم ممنون. واقعا دلهره آوره. خدا به خیر کنه.
سمانه مامان پارسا جون
10 اسفند 90 13:59
ای وروجک
قربونت برم با این شیطونیات گل پسر


ممنون خاله خوبم.
سمیه مامان ارمیا
10 اسفند 90 17:00
سلام خانمی.
دلم برای امیا جون تنگ شده بودم. ماشالاه هر سری نازتر از قبل میشه. بوووووووووووووووووووووس


سلام دل ما هم تنگ شده بود. ممنون عزیزم.
سمیه : مامان مسیح مقدس
10 اسفند 90 20:37
سلام خاله جووون....ماشالله هر روز ناز تر از دیروز ....
کفشای جدید مبارکت باشه خاله
دست مامان درد نکنه...


ممنون خاله جون.
دخترک
11 اسفند 90 0:09
سلام خوشگل پسر
نی نی شیطون زده مامانشو اوف کرده؟
ای شیطون
دهن ماستیشو نگا
من که چهارشنبه سوری جم نمیخورم از خونه


سلام خاله. بدجور. آره من هم نمیرم.
ثمين
11 اسفند 90 20:16
مامان رویا
12 اسفند 90 11:53

بالاخرهبچه شماست باید مثل خودتون باشه یا نه...لذا نوش جان...هههههههههه
در ضمن قربون آرایش کردنش بررررررررررم کم کم یاد میگیره


سلام. بله دیگه همینطوره. لذا من تسلیمم.
مامان زینب
13 اسفند 90 8:34
هوس کردیم دوباره سری بزنیم!
دلمان رفت ÷سر جان از آن استخونها به ما هم بده جیگر طلا


سلام خاله. مرسی که به ما سر میزنی. به زینب سلام برسونین.
مامان الینا
13 اسفند 90 15:14
وای خدای من خیلی باحال بود
آخه عزیزم آرایش کردن که کار پسرآقایی مثل شما نیست البته مادرک میکنی که تو هنوز یه خورده کوچولویی
فکرشو بکن این جلو عیدی یه بادمجون روپیشونیت سبز بشه


آره میبینی تو رو خدا؟ هنوز جاش درد می کنه.
مامي نسيم ( مامان ملودي )
14 اسفند 90 10:32
پيتزا خور خاله .نوش جونت . انشا الله بشه گوشت قلمبه


سلام خاله جونم. مرسی.
essi
14 اسفند 90 11:41
salam.enshaalah bozorg beshe ghadre mamanesho bedone.ma ke hichvaght natonestim jobran zahamat mamano o babamon bokonim.


سلام. ممنون به ما سرمی زنین. وبتون باز نمیشه. انشاءاله.
مامان آرینا موفرفری
14 اسفند 90 15:14
ای ارمیا جون شیطون بلا.
من هم یک بار آرینا با عروسکش چنان زد به بینیم که برای چند ثانیه نفهمیدم کجا هستم.
ممنون که اینقدر فکر نی نی ها هستین چشم حتما چهارشنبه سوری بیرون نمی ریم.:


سلام عزیزم. راست میگی؟وای چه دردی داره بینی.
بهار(مامانی شهراد)
16 اسفند 90 17:42
آآآآآآآآآآآآآآپم