چه خبر از ارميا
قبل از هر چيز مي خوام از دوستاي گل وبلاگي خودم و ارميا تشكر كنم كه به ما سر مي زنن و ما رو با نظرات قشنگشون شاد مي كنن. يه تشكر ويژه هم دارم از خاله هدي ياسمين زهراي گلم كه توي وبلاگش تولد ارميا رو تبريك گفته بود. خاله هدي دوست داريم. ياسمين عزيزم ايشالله هميشه شاد و خندون باشي. مامان روميناي عزيز هم ما رو شرمنده كرده و يه كارت پستال قشنگ درست كرده و به ايميل من فرستاده كه از شما هم خيلي خيلي ممنونيم. رومينا جون ايشالله زنده باشي و عاقبتت بخير بشه.
كارت پستال رومينا و مامان گلش
و اما اين روزهاي كولوچه خوشمزه مامان:
عسلك من از شيطوني كم نميگذاره و مدام در حال جنب و جوشه. راستي پسر گلم مي تونه 3 قدم راه بره. آخ خ خ خ جون. الهي قربون قد و بالات برم كه فقط اگر حواست نباشه اين چند قدم رو راه ميري و گرنه سريع ميشيني.
يه پيشرفت ديگه گل گلي مامان اينه كه كتاب رو قبلا طوري ورق ميزد كه تو دو حركت كل كتاب ورق مي خورد ولي حالا يكي يكي برگه ها رو رها مي كنه تا برسه به يه برگه و همون رو ورق مي زنه، اين يعني مهارت انگشت هاش زياد شدن. دست و هوووووورا.
پسركم خوب ماشين بازي مي كنه و به قول خودمون بيب بيب.
تازه قورقرويشم سوار كرده. جالب اينجاست بعد از اينكه قورقروي سواري كرد، اونو ميده به من تا بگذارمش سر جاش. كلا هر اسباب بازي رو كه اشاره مي كنه تا بهش بدم بعد از بازي اشاره ميكنه كه بگذارمش سر جاش. قربون نظمت مامان بره.
بلا خوب كشوها رو سريع السير خالي مي كنه و همش در حال جمع كردنم
در كل بگم كه به چند تا چيز حساسه. يكي اينكه روميزي بايد هر جايي باشه غير از روي ميز و قاليچه جلوي آشپزخونه هم نبايد سر جاش باشه و ...
گاهي كه ببينم از ارميا خبري نيست بايد پشت مبل ها پيداش كنم. مثل موش كوچولوها از هر سوراخي ميره تا شيطوني كنه.
از پشت مبل ميره تا دستش برسه به اين كشتي و شوتش كنه پايين
چوب لباسي خرگوشي اتاقش رو هم هر چند روز يك بار هوس مي كنه كه پخش زمينش كنه
و اما بازي كولوچه عسلي با اسباب بازي هاش.
عروسك فنريهاشم كه ميگيره و بعد ميكشه ميكشه و يهو رها مي كنه تا بخوره به سقف و ديوار و بعد ريسه مي ره.
فهميد كه دارم عكس ميگيرم حركت كرد تا بياد و دوربين رو ازم بگيره.