تعطيلات آخر هفته
ديروز من و همسري و ني ني گلي رفتيم يه پاساژ براي كمي خريد، ارميا جوني هم سوار يه اسب شد و سواري كرد. مي گين نه نگاه كنين.
البته يه تمساح سواري هم داشت ( قابل توجه خاله جون ها، عكس تمساح پيدا نكردم و نهنگ رو جاش گذاشتم. به خانوميه خودتون ببخشين. )
خلاصه بعدش هم رفتيم پارك و نهار رو اون جاخورديم. ارميا عسلي مامان اول كه رسيديم خواب بود و بعد كه بيدار شد تا دقايقي مات بود كه اين جا كجاست بعد تازه شيطنتش شروع شد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی