ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

افطاري خونه عزيز

1390/6/13 11:06
600 بازدید
اشتراک گذاری

من و همسري و ارميا آماده شديم بريم خونه عزيز ارميا يعني مادر همسري من براي افطار. ارميا هم خوشحال و خندان لباس قشنگشو كه دختر دايي عزيز من از مكه براش آورده بود رو پوشيده بود و منتظر آماده شدن ما بود. مي دونيد كه معمولا آقايون عقيده دارن كه خانم ها دير آماده مي شن ولي نميدونن كه خودشون بيشتر طولش مي دن و به قر و فرشون مي رسن و 6 ساعت لباس هاي اطو شده رو دوباره خط مي اندازن تا بتونه هندونه رو قاچ بده. ارميا هم منتظر بود تا بالاخره كار ما تموم شه و بريم ددر. توي عكس ها مي بينين كه كم كم پيشي من خوابش گرفته و خميازه مي كشه و ...                                           دنیای زیبا

 

 animated gifs

 niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

  

در آخر هم براي اينكه حوصله بچم بيشتر از اين سر نره گذاشتمش روي تخت تا با لوازم آرايش مامان بازي كنه كه خيلي دوسشون داره. نمي دونم چيه اين لوازم براش جالبه !! دونه دونه برشون مي داره و نگاه مي كنه و اگرحواسم نباشه مزه مزه هم مي كنه ببينه چيه خوردنيه؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

زهرا ، مامان آینده
8 شهریور 90 11:49
الهی قربون جوجه کوچولو برم . جوجه ناناز تو برای مامان هر چی می خوای باش ، کلوچه یا هر چیز دیگه ، برای من همون جوجه کوچولویی که چند ماه قبل تو دل مامانش بود . خاله امیدواره تو مهمونی بهت خوش گذشته باشه !
مامان پرهام
8 شهریور 90 13:57
آخه بابایی چرا اینقدر طولش می دی بچه خوابش گرفته! ولی خواهر تو رو خدا لوازم آرایش دستش نده چند وقته قبل رها-دختر نزهت- یه رژ لب رو تا ته خورده!
مامان پارسا
8 شهریور 90 21:32
الهی!!!!!!!!!!!! چه خمیازهای میکشه
مامان علي
9 شهریور 90 19:23
ماشاءا... چه خوش تيپ شدي خوشمل پسر . مهموني خوش گذشت ؟ باز خوبه باباي ارميا خودش لباسا رو اتو مي كنه .
مامان ابوالفضل
10 شهریور 90 13:37
چه پسمله خوشگلی نازی دوست دارم هزارتا
مامانی سید پارسا
13 شهریور 90 20:35
چه پسر نازی............... مامانی هم که همش دنبالت بود عکس بگیره دستش درد نکنه اون عکس خمیازه میکشه خیییییلی باحاله
مامان گیسو
14 شهریور 90 2:57
الهی خاله قربونش بره که اولین نفر آماده شده و ساکت یه گوشه نشسته بوسسسسسسسسسس