ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

برف بازی

1392/12/1 17:20
684 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

هفته پیش توی تهران برف بارید و ما هم همگی رفتیم خونه سا را و علی تا بچه ها با هم برف بازی کنن. آخه اون قسمت تهران برف نشسته بود و خواهری زنگ زد و گفت 5 شنبه از صبح بیاین خونه ما تا سارا و علی و ارمیا و پرهام حسابی برف بازی کنن.

ارمیا که اولین بارش بود برف رو این جوری میدید و ایلمان هم که اولین برف زندگیش بود. خلاصه وقتی رسیدیم توی محوطه خونه خواهری و ارمیا برف رو دید چنان ذوقی کرد، و جیغی از سر ذوق کشید و بعد با پرهام بدو رفتن توی برفها و با دایی مهدی شروع کردن برف بازی.

بعد رفتیم داخل خونه و کمی استراحت و بعد سارا و علی هم آماده شدن و رفتیم دوباره برف بازی. ایلمان هم دیگه خسته بود و خوابید و من هم با بچه ها رفتم بازی. ارمیا و علی و پرهام هر کدوم از خاله لیلا یه هویج گرفته بودن تا آدم برفی که درست شد ، براش دماغ بگذارن. آخه آدم برفی 3 دماغه دیده بودین. خلاصه یکی از هویج ها رو گذاشتیم و ارمیا هم با یک هویج دستش نمی دونست که چه کار کنه و بعد دم براش گذاشت.

     




ایلمان مامان پاهاش رو می کوبید توی برفها و براش جالب بود

بچه ها برف می آوردن و دایی هم زحمت ساخت آدم برفی رو می کشید



 

چشمهای ارمیا رو ، رفته زیر کلاهقهقهه

 

اون 3 تا هویج رو توی پس زمینه می بینین؟ همونیه که گفتم.

یادش یه خیـــــــــر. یاد بچه گی خودم افتادم. انقدر برف می بارید که کلی برف توی حیاط ها و کوچه ها جمع میشد. انقدر بازی می کردیم که یخ می زدیم. می رفتیم داخل خونه و گرم میشدیم و دستکش هامون رو روی بخاری خشک می کردیم و باز از اول. همش صدای پارو می اومد و برفهایی که از روی پشت بومها می ریخت توی کوچه و ما خوشحال تر از قبل به خاطر زیاد شدن برفها.

یادمه یک بار چند تا پسر توی کوچمون تونل درست کردن و از توش رد میشدن و قاه قاه می خندیدن. وای چه کیفی داشت مدرسه ها تعطیل میشد و بوی لبو داغی که توی خونه می پیچید. هـــــــــــــــی هــــــــــــــی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان کوثری
18 دی 92 9:52
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ تم های جشن تولد و .... طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی http://temparti.blogfa.com/
nilo
18 دی 92 12:23
الهی چه ذوقی کردن این کولوچه ها ما هم دلمون گرفت از بس که یه برف درست و حسابی تو شهرری نمیاد ایشالله همیشه شاد باشن
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
واقعا. شهرری که بارون هم به زور میاد والا.
♥ مامی ملودی جون ♥
18 دی 92 12:48
ای جونم پس حسابی خوش گذشته . جای ما هم خالی . خیلی با خواهری شبیه هم هستینا
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام دوستم. راست میگی؟
ادی
18 دی 92 12:50
منم با دیدن این عکسا یاد برفهای زمان بچگی خودمون افتادم. باز خدا رو شکر همین قدر برف اومد که ببینن.چند سال دیگه فکر کنم باید تو تی وی برف ببینن بچه هامون. ایشالله همیشه شاد باشن و لبشون خندون نمیدونم پیام های خصوصی من رو دیدی یا نه؟ امیدوارم دیده باشی عزیزم
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام. دیدم گلم. ولی آخه بدون آدرس وب چطوری بیام و کجا بیام؟؟؟؟؟؟؟
مامانی
18 دی 92 15:17
به به خوش باشید یه سوال پرهام که مشهد هستن؟اومدن تهران؟
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون. بله گلم. الان هم برگشتن خونشون.
زهرا
18 دی 92 15:29
ای جانم چه کیفی کردن شیطونک هاخوش به حالتون ورامین که به زور بارون میادولی عیبی نداره
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
خوبی گلم؟ ایشالله عمر هممون پر برکت باشه.
الی مامان محیا
20 دی 92 1:57
سلام من یه نظر گذاشته بودم تایید نشد؟؟؟
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام. نه گلم من همه نظها رو تایید می کنم. باور کن. شاید ثبت نشده و من ندیدم. چی بود؟؟؟
سیمهدی
20 دی 92 8:16
خدا دائی مهدی رو حفظ کنه معلومه پسر باحالی هستش از صورتش معلومه که مجرده ایشاالله هر چه زودتر یه زن خوب و مهربون مثل مامان ارمیا و ایلمان عزیز نصیبت بشه البته مهربونیش رو قول نمیدما به مامان ارمیا و ایلمان برسه ها بعدا شر نکنیراستی مامان ارمیا و ایلمان با خواهرت مو نمیزنی
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ایشالله یه همسر خوب براش پیدا کنیم. ما که دلمون لک زده برای عروسی. اون هم عروسی کی؟ داداشی. خواهرم عشق منه.
b esm
20 دی 92 23:16
سلام بر خواهر .میبینم که همه هستن جز من
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
می خواستی بیای. خودت به ناز می گذاری.
مامان آیلا
21 دی 92 8:55
هوراااااااااااااااااااااااااا برف بازی مواظب سرما باشید
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم.
پردیس جون دخترخاله پرنسس سایان
22 دی 92 10:02
_______♥█████████♥_______♥█████████♥ _____♥█████████████♥___♥█████████████♥ ___♥█████████████████♥████████♥___I____♥████♥ __♥██████████████████████████♥___LOVE___♥███♥ _♥███████████████████████████♥__YOU____♥███♥ ♥████████████████████████████████♥_____♥███♥ ♥█████████████████████████████████♥___♥███♥ ♥██████████████████████████████████♥_♥███♥ _♥██████████████████████████████████████♥ __♥████████████████████████████████████♥ ____♥████████████████████████████████♥ ______♥████████████████████████████♥ _________♥███████████████████████♥ ____________♥██████████████████♥ ______________♥█████████████♥ _________________♥████████♥ ___________________♥████♥ ____________________♥██♥ هـــــــمین که عشق باشد آن هـــــــم در حوالی تو هر چقـــــــدر هم که پاییز باشد بــــــــــــــهاری ترین هوا سهم من است . . .!!!
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام گلم. چه عجب. کجایی پس؟ خبری ازت نبود. خوش می گذره. ایشاله همیشه شاد باشی و دلت هم خوش.
فرنوش مامان آنوشا
24 دی 92 0:30
الهی همشه تنتون سالم باشه و دلتون شاد شاد باشه وای آره منم یاد بچکی هامون افتادم ای روزگارررررررررررر
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
واقعا یادش بخیر.