ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

سفر شمال

1393/3/11 10:03
880 بازدید
اشتراک گذاری

روز 3 شنبه 6 خرداد ساعت 8 صبح به همراه مامانی و برادرهای گلم، مهدی و مرتضی و همچنین عزیز حرکت کردیم به طرف نوشهر، ویلایی که از طرف سازمان گرفته بودم بین نوشهر و نور بود. از جاده چالوس رفتیم و بین راه صبحانه ای خوردیم و دوباره حرکت کردیم. نزدیکهای ساعت 3 بود که رسیدیم. واقعا خوش گذشت. ارمیا و ایلمان که کلی شن بازی کردن و ایلمان بلا هم که تا غافل می شدیم می دوید طرف دریا و همش مراقبش بودیم. روز اول کمی آب دریا رفت توی دهنش و چند بار آورد بالا که بردیمش یه بیمارستان توی نوشهر و آمپولی نوش جان کرد و خدا رو شکر خوب شد.

موقع برگشت ارمیا فکر می کرد داریم گشت و گزاری می کنیم و برمی گردیم ویلا. طفلی می گفت بابا با سرعت برو تا زود برسیم ویلامون دیگه. تا فهمید داریم برمی گردیم تهران گریه کرد و قبول نمی کرد که سفرمون تموم شده.

می گفت ما چرا خونمون شمال نیست؟ بریم همین الان اونجا خونه بخریم. ...

اینجا ارمیا و ایلمان یه پیشی پیدا کرده بودن و بابایی براش کمی غذا ریخته بود و اونها هم داشتن نگاهش می کردن

بقیه عکسها رو توی ادامه مطلب می گذارم

اولش که رسیدیم ارمیا خواب بود و وقتی بیدار شد و دید رسیدیم کلی ذوق کرد و سطلش رو برداشت که بریم دریا

بابایی طفلی همش مراقب ایلمان بود

بابایی و ارمیا نشسته بوددن توی چرخ و فلک پارک توی محوطه و ایلمان هم هولشون می داد

مامانی و همسری و عزیز داشتن صبحانه می خوردن

این عکس رو خیلی دوست دارم

ارمیا و دایی مرتضی داشتن بدو می رفتن تا شن بازی کنن

دایی مهدی رو به زور فرستادیم توی آب

دایی مهدی رفته بود زیر شنها و ارمیا هم همش می پرید روش

مهدی از زیر شنها اومد بیرون و رفت دریا و ارمیا رفت جای اون خوابید

دایی مهدی از دریا یه ماهی پیدا کرد و داده بود دست ارمیا و ارمیا هم همش با دست دهنش رو باز می کرد و ما رو سوال پیچ کرده بود

مرتضی می گفت : بابا هر طرف می چرخیم تو داری عکس می گیری. بی خیال

روز دوم رفته بودیم مکانی به اسم سذ خاکی.  واقعا قشنگ بود. همسری و مهدی و ارمیا و ایلمان سوار اسب شدن و بعد من و ارمیا و مهدی و مرتضی هم رفتیم قایق سواری. عکسهای قایق دست مرتضی ست که بعدا می گذارمشون

این عکس رو ارمیا از من و همسری گرفت. واقعا وارد شده دیگه.

جمعه 9 خرداد ساعت 7:30 صبح از جاده هراز به طرف تهران حرکت کردیم. ساعت 9 صبح باید ویلا رو تحویل می دادیم ولی زودتر راه افتادیم تا بچه ها خواب باشن و کمی راه براشون زودتر بگذره.

پسندها (10)

نظرات (10)

خاله عاطی
11 خرداد 93 11:22
__$$$ __$$$$__________________$ __$$$$$________________ $$ __$$$$$$$______________ $$$ __$$((▂))$$$____________$$$$ __$$$$$$$$$$_________$$((▂))$ __$$$'¤'¤'$$$$$______$$$$$$$$$ __$$$¤'¤'¤'¤$$$$___$$$$'¤'¤'¤$$$ __$$$'¤'¤'¤'¤'¤$$$__$$$¤'¤'¤'¤$$$ __$$$$'¤'¤'¤'¤'¤$$$ $$$'¤'¤'¤'¤'$$ ___$$$$'¤'¤'¤'¤'¤$$$ $$'¤'¤'¤'$$$ _____$$$$'¤'¤'¤'¤$$$ $$'¤'¤'$$$ __$$$$$_$$$'¤'¤'¤'¤$ $$'¤'¤$$ _$$((▂))$$$$$_$$$$$$$$$$$_O_O $$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$$_ _ $ $ $$$'¤'¤'¤'¤'¤'¤'¤'¤$$$$_$$___$ $ $$$$'¤'¤'¤'¤'¤'¤'¤'¤'¤$$$$_$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$ __$$$((▂))$$$$$_$$$$$ ____$$$$$$$_$$$$$ _________$$$$$ ______$$$ _____$¤ ___$¤ __$¤ خوبی؟ __$¤______________¤¤¤¤¤ ___$¤________¤¤¤¤¤●¤¤¤¤¤$$ ____$¤______¤¤¤¤¤¤¤●¤¤¤¤¤_$$ ____$¤______¤¤¤¤¤¤¤¤●¤¤¤¤_¤¤ ____$¤______$$$●$$$¤¤●¤¤__$$ ___$¤________$$$$$$¤¤____¤¤ __$¤__________♥$$$¤_____$$ __$¤___________$$$_____¤¤ ___$¤________$$$$$$$___$$ ____$¤_____$$$$$$$$$$___¤¤ _____$¤___$$$$$$$__$$$___$$ _____$¤____$$$$$____$$$___¤¤ _____$¤__$$$$$$$_____$$$__$$ ______$¤$$__$$$$$_____$$$ ______$$¤___$¤¤¤¤$$_____$$ ____$$__$¤__$¤¤¤¤¤$$_____$$ __$$_____$¤_$¤¤¤¤¤¤$$____$$ ___________$¤¤¤¤¤¤¤$$___$$ _________$¤¤¤¤¤¤¤¤$$ _______$¤¤¤¤¤¤¤¤$$ _____$¤¤¤¤¤¤¤¤$$ ___$¤¤¤¤¤¤¤¤$$ _$¤¤¤¤¤¤¤¤$$ $¤¤¤¤¤¤¤$$ $¤¤¤¤¤$$ _$¤¤¤$$ __$¤¤$$ ___$¤$$ ____$$$ _____$$ ______$$ _______$$ ______$$$$$$ _____$$$$$$$$$ سلام کوچولو چقد شما نازی ب منم سربزن
زهرا
11 خرداد 93 17:43
همیشه به گردش باشین انشاالله ماشالله برادراتون هم پایه شیطونی هستن مخصوصا آقا مرتضی
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم. واقعا مرتضی شیطونه.
مامان آیسو وآیسا
11 خرداد 93 21:35
همیشه به شادی وگردش وخوشی دوستم عکسها هم مثل همیشه عالی بود
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام دوستم. ممنون
مامان یاسمین زهرا
12 خرداد 93 15:21
همیشه به سفر
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم.
مامانی
15 خرداد 93 15:51
به به خوش به حالتون معلومه که کلی بهتون خوش گذشته
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون. خدا رو شکر خیلی خوب بود.
مامان پارمیدا
16 خرداد 93 15:23
ایشااله همیشه شاد و سرحال باشید
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم.
مامی نسیم (✿◠‿◠)
16 خرداد 93 16:14
عزیزم خوشحالم که در کنار هم خوش گذروندین . کولوچه ها هم که حسابی خوش بودن . ببوسشون
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام دوست گلم. خدا رو شکر خوش گذشت. ممنون.
مامان آیلا
19 خرداد 93 10:03
همیشه به سیر و سیاحت . چه عکسهای قشنگی دست عکاس باشی درد نکنه
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم. ایشالله شما هم همیشه شاد و خوش باشین.
مامان عرشیا
21 خرداد 93 19:45
ماشاا... ناز پسرا چه آقایی شدن. انشاا... همیشه در سفر و شادی.
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون دوست خوبم.
پردیس جون دخترخاله پرنسس سایان
21 تیر 93 19:14
نظرتون درباره حیوان چیه خوشتون میاد من عاشق حیوان هستم شما چی؟
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
همه حیوانات آفریده های خدا هستن و قابل ترحم. از اینکه توی خونه بخوام نگهشون دارم اصلا خوشم نمیاد. باد آزاد باشن. گناه دارن.