سفر شمال
روز 3 شنبه 6 خرداد ساعت 8 صبح به همراه مامانی و برادرهای گلم، مهدی و مرتضی و همچنین عزیز حرکت کردیم به طرف نوشهر، ویلایی که از طرف سازمان گرفته بودم بین نوشهر و نور بود. از جاده چالوس رفتیم و بین راه صبحانه ای خوردیم و دوباره حرکت کردیم. نزدیکهای ساعت 3 بود که رسیدیم. واقعا خوش گذشت. ارمیا و ایلمان که کلی شن بازی کردن و ایلمان بلا هم که تا غافل می شدیم می دوید طرف دریا و همش مراقبش بودیم. روز اول کمی آب دریا رفت توی دهنش و چند بار آورد بالا که بردیمش یه بیمارستان توی نوشهر و آمپولی نوش جان کرد و خدا رو شکر خوب شد.
موقع برگشت ارمیا فکر می کرد داریم گشت و گزاری می کنیم و برمی گردیم ویلا. طفلی می گفت بابا با سرعت برو تا زود برسیم ویلامون دیگه. تا فهمید داریم برمی گردیم تهران گریه کرد و قبول نمی کرد که سفرمون تموم شده.
می گفت ما چرا خونمون شمال نیست؟ بریم همین الان اونجا خونه بخریم. ...
اینجا ارمیا و ایلمان یه پیشی پیدا کرده بودن و بابایی براش کمی غذا ریخته بود و اونها هم داشتن نگاهش می کردن
بقیه عکسها رو توی ادامه مطلب می گذارم
اولش که رسیدیم ارمیا خواب بود و وقتی بیدار شد و دید رسیدیم کلی ذوق کرد و سطلش رو برداشت که بریم دریا
بابایی طفلی همش مراقب ایلمان بود
بابایی و ارمیا نشسته بوددن توی چرخ و فلک پارک توی محوطه و ایلمان هم هولشون می داد
مامانی و همسری و عزیز داشتن صبحانه می خوردن
این عکس رو خیلی دوست دارم
ارمیا و دایی مرتضی داشتن بدو می رفتن تا شن بازی کنن
دایی مهدی رو به زور فرستادیم توی آب
دایی مهدی رفته بود زیر شنها و ارمیا هم همش می پرید روش
مهدی از زیر شنها اومد بیرون و رفت دریا و ارمیا رفت جای اون خوابید
دایی مهدی از دریا یه ماهی پیدا کرد و داده بود دست ارمیا و ارمیا هم همش با دست دهنش رو باز می کرد و ما رو سوال پیچ کرده بود
مرتضی می گفت : بابا هر طرف می چرخیم تو داری عکس می گیری. بی خیال
روز دوم رفته بودیم مکانی به اسم سذ خاکی. واقعا قشنگ بود. همسری و مهدی و ارمیا و ایلمان سوار اسب شدن و بعد من و ارمیا و مهدی و مرتضی هم رفتیم قایق سواری. عکسهای قایق دست مرتضی ست که بعدا می گذارمشون
این عکس رو ارمیا از من و همسری گرفت. واقعا وارد شده دیگه.
جمعه 9 خرداد ساعت 7:30 صبح از جاده هراز به طرف تهران حرکت کردیم. ساعت 9 صبح باید ویلا رو تحویل می دادیم ولی زودتر راه افتادیم تا بچه ها خواب باشن و کمی راه براشون زودتر بگذره.