ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

درد و دل کولوچه ای

1392/7/28 12:23
331 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب موقع خواب:

ارمیا: مامان نی نیا منو دوست ندارن.                    مامان: چرا گلم دوست دارن.

ارمیا: آخه اونا لباسمو خراب کردن. و بعد رفت اتاقشو و لباسی رو که تازه براش گرفتیم و اولین روزی بود که می پوشید رو آورد و دیدم بند کلاهش رو کشیدن و فقط کلاهش جمع شده.

مامان: اشکال نداره عسلم می خواستن باهات شوخی کنن و دوست بشن.

ارمیا: نه مامان اونا منو دوست ندارن، منو می زنن. من بزنمشون؟

مامان: نه ناز مامان زدن خوب نیست باهاشون دوست بشو. برو پیش خاله نسترن وایسا و اگر اذیت کردن بهش بگو.

ارمیا: ( با لبخند رضایت آمیز ) باشه مامان.

و کم کم خوابش برد.

این هم چند تا عکس از بازی کولوچه هام

ایلمان از ارمیا آوزون شد و ارمیا هم نقش بر زمین و ایلمان هم پا به فرار

اینجا هم ارمیا داشت پاهای ایلمان رو نوازش می کرد. همیشه میگه ایلمان پاهاش کوچولوهه.

ایلمان شیطون هم انگشتش رو می کنه تو دهن ارمیا تا داداشی گازش بگیره و بخندن

 

الهی فدای دل مهربون هر دوتاتون بشم من تنهایی.Kisses

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

پارمیدا
28 مهر 92 17:02
پارمیدای منم خیلی وقتا میاد شکایت میکنه که بچه ها منو دوست ندارن .منو اذیت میکنن
ماشااله به دوتا کلوچه ها.


جدی؟ پس نگران نباشم؟ ممنون کلم.
nilo
28 مهر 92 19:28
اخي الهي چرا بچه هاي مهد اذيتش ميکنند خوب به مسولشون بگين راستي ماشالله ايلمان داره هر روز با مزه تر ميشه


خودش باید با اجتماع کنار بیاد.
رها
29 مهر 92 9:00
سلام
الهي فداشون شم
كي خوشگل منو اذيت كرده؟اسم بگيد سه سوته ادبشون ميكنم كه ديگه ارميا ملوسم رو اذيت نكنه


عیبی نداره خاله. ارمیا باید بدونه توی دنیا که همه آدم رو دوست ندارن. همه که خانواده نیستن تا برات بمیرن.
♥ مامی ملودی جون ♥
29 مهر 92 10:06
ای جونم
مامان آیسو وآیسا
29 مهر 92 10:20
آخی قربون دوتا گلپسرهای ناز میبوسمشون هزار تا
وای دوستم منم وقتی آیسو رو گذاشته بودم مهد از این گلایه ها زیاد میکرد من دیگه نبردمش مهد...


ممنون عزیزم. دیگه چاره ای نیست. نمیشه نره. بعدها وارد اجتماعات بزرگ تر میشه و بدتر از اینها رو قراره تجربه کنه. باید مرد بشه خاله جون.
زهرا مامان قاصدك
29 مهر 92 11:42
الهي ارميا عزيزم !! تو خيلي دوست داشتني هستي مطمئن باش بچه ها عاشقت هستند نانازم


مرسی خاله جونم. راست میگی؟
مامان پرهام
29 مهر 92 19:44
الهی قربونش برم عزیز دلم! پرهام هم بعضی وقتها دچار این حس می شه. می دونی بچه ها دوست دارن همه جا مثل توی خونه توی کانون توجه باشن و به خاطر همین کمی مهد براشون سخته ولی کم کم عادت می کنن و بزرگتر می شن نگران نباش. الان پرهام چند روزه می گه برام میوه نگذار چون بچه ها می یان همش از توی ظرف من میوه هامو می خورن!....دوتا جوجه ها رو محکم ببوس


چه جالب. ارمیا هم میگه مامان نی نیا گاگای منو می خورن.