ماه خیر و برکت
امروز روز اول ماه مبارک رمضانه. خیلی خوشحالم. جدی می گم. آخه بعد از 4 سال دارم روزه می گیرم. البته اون 4 سال یه جور دیگه زندگیمون پر از خیر برکت شد. یعنی با اومدن این دو تا پسر گل و مامانی. به همین خاطر روزه گرفتن من 4 سال به تاخیر افتاد. خدا رو شکر. انشاءاله این ماه پر از نعمت و برکت برای همه باشه.
جمعه پیش باز رفتیم سادات محله. خواهری و پرهام هم بودن و واقعا خوش گذشت. چند تا عکس بیشتر نشد که بندازم.
خاله داشت از بچه ها عکس می گرفت و من هم از اون. ارمیا و ایلمان هم منتظر بودن تا سارا و علی اجازه دخول بدن که آخرش هم ندادن.
این کولوچه بلا یه شیر آب پیدا کرده بود و من صندلی رو گذاشتم جلوی آن تا مثلا نره آب بازی
ایلمان چنان ذوقی کرده بود توی آبکه همش وول می خورد و همه جا رو ورنداز می کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی