ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

ماهی

1392/8/29 11:18
571 بازدید
اشتراک گذاری

هر وقت میریم هایپر سان، این کولوچه ها باید حتما برن و دقایق طولانی پیش ماهیا باشن تا یه وقت این قزل آلاهای بیچاره حوصله شون سر نره. ایلمان که ماشالله هزار الله اکبر یه جا آروم نمی گیره و از وقتی که راه افتاده باید خودش فروشگاه رو سیر و سیاحت کنه. این بار که رفتیم داشت برای خودش مخالف جهت ما می رفت و گوشش هم بدهکار نبود که دنبال ما حداقل بیاد، تا بهش گفتم ایلمانی بدو بریم ماهی ببینیم و دید ارمیا داره میره اون سمت، سریع برگشت و دنبال ارمیا بدو بدو کرد. آخه نه اینکه خوب می تونه راه بره ، بدو هم می کنه. ای جیگرشو.

و این هم بقیه ماجرا:

 

اینجا هم قبل از رفتنه، که اول کولوچه ها رو آماده کردم و رفتم تا خودم آماده بشم. بابایی هم سرگرمشون کرده بود. آخ که دست همسر گلم درد نکنه Avazak.ir smili16 تصاویر زیباسازی وبلاگ (1)

 

که وقتهایی که خونه هست وقت زیادی برای بازی با بچه ها می گذاره و من می تونم یه کمی لم بدم و استراحت کنم. چند روز پیش برای تشکر ازش و به خاطر همه خوبیهاش یه ادکلن خوشبو گرفتم که خیلی هم خوشش اومد.Avazak.ir smili20 تصاویر زیباسازی وبلاگ (1)

 

 

بعدا نوشت:

راستی کلماتی که تا الان ایلمان خوب ادا می کنه:

بابا ، ماما ، دد ، نه ، هام.  امروز هم که بابایی می گفت ایلمان سلام رو به انگلیسی یعنی هلو یاد گرفته.

دیروز ایلمان موهای ارمیا رو گرفت و کشید  و البته باید بگم که گاهی این کار رو می کنه و ما می گیم آخه داداشی نی نیه و می خواد نازت کنه و بلد نیست و اینجوری ماست مالیش می کنیم تا ارمیا ناراحت نشه. ارمیا هم که گریه ش گرفته بود با حالت ناراحت به ایلمان گفت: ایلمان کدو آقایی. من هم قهقههو ارمیا رو بغل کردم و دلداریش دادم. البته مثل همشه.

خلاصه ارمیا با داداشی لج کرد و چند بار هولش داد و دیگه من و سر ارمیا طفلی داد زدم. عسل مامان هم زد زیر گریه و گفت : من پسر تو نیستم،‌من پسر مامانی هستم. می خوام برم خونه مامانی. الهی بمیرم . باز بغلش کردم و کلی بوسیدمش تا از دستم ناراحت نشه.

ای خدا چقدر سخته میانجگری بین ٢ تا بچه که عزیزای خودت هستن و هیچ کدوم هم با هم برات فرقی نمی کنن و به یه اندازه دوسشون داری.

بعضی وقتها هم انقدر سر هم داد می زنن که ... ولی خوب زیاد طول نمی کشه و با هم آشتی می کنن. مثلا دیروز باز بعد از دعوای باهم ، ارمیا لواشک میداد به ایلمان و با مهربونی می گفت: ایلمان بیا بخور ، تموم شد باز بهت میدم باشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

♥ مامی ملودی جون ♥
28 آبان 92 16:48
ای جونم فدای بدو بدو کردنش مامانی کلوچه ها گرد هستن قل میخور آفرین به بابای خوب که هوای همسریش و داره و دست سارای مهربون هم درد نکنه بابت هدیه همیشه شاد باشین آمین
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام نسیم جان. خوبی گلم. راست میگی ها کولوچه ها قل می خورن. ایشالله شما هم همیشه شاد باشین و سلامت.
مامان یاسمین زهرا
29 آبان 92 14:04
چه همسر قدر شناسی افرینعزیزم ارمیا که هوای داداشی رو داره بهش لواشک میدهههه
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم. آره خاله داداشی رو دوست داره.
سیمهدی
29 آبان 92 15:03
سلام مامان اویما و ایلمان عزیزمیگم بابا ماکوپولو اندازه شما سفر نکرد که شما سفر کردید هاابابا یه کم بشینید تو خونه اگه تمام ایرانی ها مثل شما همیشه بیرون باشند باید فاتحه هر چی فیلم ساز هستش بخونند چون دیگه کسی تو خونه نیست که فیلم نگاه کنندست همسرت هم درد نکنه که وقتش رو زمانی که خونه هستش به بچه ها میده
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام. خوبین. آخه همه ما ددری هستیم. توی خونه دور از جون دق می کنیم.
ronaz
29 آبان 92 16:43
سلام مطالبت عالی بود. خدا جگرگوشه تون رو حفظ کنه.دوست دارید یه کتاب قصه یا شعر با نام و عکس کودک تون داشته باشید؟اگه تمایل دارید از طریق ایمیل من رو حتما خبر کنید ممنونztna2020@yahoo.com
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون عزیزم. میام .
خاله زری
29 آبان 92 19:45
عزیزم چند وقتیه که وبلاگتون واسم باز نمیشد الانم شانسی باز شد خوشحال شدم گفتم زودی واستون پیام بزارم دلم واسه شیطونی های کلوچه ها تنگ شده بود خدا نگهشون داره
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام گلم. از لطفت ممنون.
پانیذ
30 آبان 92 12:55
واسه کولوچه های نازت حتما اسپند دود کن. چقدر حس قشنگیه داشتن دو تا فرشته ناز برای خودت... آرزو دارم روز به روز شادی و خوشختی تون بیشتر و بیشتر بشه آمین
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
ممنون گلم. ایشالله تو هم روی خوشبختی و سعادت رو ببینی.
پازل دو تکه
1 آذر 92 1:31
سلام من تازه با شما آشنا شدم. خیلی خوبه که از کوچک ترین مسائل روزمره زندگیتون احساس خوشبختی می کنین. و خیلی خوبه که با وجود مشغله زیاد و دو تا بچه کوچیک بازم تو فضای مجازی فعالیت دارین. به وبلاگ ما هم سر بزنین خوشحال میشیم
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام. اومدم وبتون. امیدوارم خوشبخت باشین.
مامی سویل
2 آذر 92 10:19
الهی من قوربون هر دوتا شون برم چقد نازن ماشالله
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
خدا نکنه خاله جون. مرسی.
سیمهدی
3 آذر 92 7:00
سلام. صبح عالی متعالنه به اینکه هر روز پست میذاری نه به اینکه از دیروز دور از جون غیبتون زده
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام. درگیر واکسن ایلمان بودم.
مامانی
4 آذر 92 10:41
ای خدا پس دعوا هم میکنن
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
پس چی خاله. همیشه که با هم خوب نیستن. گیس و گیس کشی هم دارن.
سیمهدی
4 آذر 92 10:50
محبت میکنید پست بذاریدیا قهر کردید
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
در اسرع وقت.
مامان آیسو وآیسا
7 آذر 92 17:23
چه عکسهای خشگلی...چه آکواریوم قشنگی...