ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

کربلا

1392/8/15 13:52
500 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه 10/8/92 مامانی و آقا جون گل به سلامتی رفتن کربلا. خوش به حالشون. خدا رو شکر. خیلی ذوق داشتن و همیشه دلشون می خواست برن.
ارمیا طفلی فکر می کرد ما هم می خواییم سوار هواپیما بشیم. همش توی راه رفتن به فرودگاه می گفت مامان بریم سوار هواپیما بشیم و بریم توی آسمون. ایلمان آبمیوه شو ریخت روی شلوار ارمیا و کولوچه عسلیم ناراحت شد و گفت: مامان آخه شلوارم خیس شده، هواپیما خیس میشه.
الهی بگردم. انقدر در مورد هواپیما و خلبان و ... سوال می کرد که مخم سوت کشید.
بعد که مامانی و آقاجون رفتن، خورد توی ذوقش که چرا ما سوار نشدیم. توی راه برگشت نگه داشتیم تا هواپیما ها رو توی فرودگاه ببینه و همینطور هم سوال پشت سوال.

خلاصه انقدر این 2 تا کولوچه توی فرودگاه شیطنت کردن و از این طرف به اون طرف و ... ما هم به دنبالشون. مخصوصا ایلمان بلا که یه جا بند نمیشد.

آقا جون داره به شیطنتهای ایلمان نگاه می کنه. خوشش میومد. کلا آقا جون خیلی با مهربونی به کولوچه ها نگاه می کنه.

مامانی به فکرمون بود و برامون نهار هم درست کرده بود که توی فرودگاه بچه ها گرسنه نمونن. ارمیا هم نشسته و داره ساندویچش رو می خوره.

ایشالله به سلامتی جمه بعد برمی گردن. زیارتشون قبول.

دیروز کتابهای آموزشی ارمیا رو از مهد داده بودن تا جلدشون کنیم. برام جالب بود. خیلی کتاب خوبیه. برای رده سنی 3 تا 6 ساله. ارمیا که خیلی ذوق داشت و همش می گفت برام بخون.


دیشب ارمیا : مامان نی نیه رهامه، منو زد گفت برو خونتون.

 من گفتم: مامان اشکال نداره خواسته باهات شوخی کنه.

 ارمیا گفت: منم شوخی کنم.

گفتم: آره گلم . شوخی خوبه. تو ه شوخی کن.

ارمیا خندید گفت: مامان زدن شوخیه؟

من و بابایی:چشمنیشخند

باز هم دیشب ، بابایی داشت برای ارمیا هواپیما می کشید و بعد کار مهد ارمیا رو که برای خونه داده بودن رو براش رنگ می کرد و حواسش نبود و کلاه آقا پلیسه رو قهوه ای کرد و بعد گفت : وای یادم نبود این پلیسه. کلاهش رو نباید قهوه ای می کردم.

ارمیا سریع مدادهاشو جمع کرد و به بابایی گفت: بابا تو اصلا بلد نیستی، دیگه بهت نقاشی نمی دم.

باز هم من و بابایی:چشمقهقهه

فقط دلم می خواست عسلمو بخورمش، با اون قیافه ای که گرفته بود.

داداش ایلمان هم که توی این لحظات خواب بود. قربونش برم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

محمد
12 آبان 92 14:56
ان شاءالله به سلامتی برگردن .
از خدا میخوام با خانواده عازم کربلا بشید من که تا حالا نرفتممممم.


سلام. ایشالله قسمت میشه میرین. انشاءاله.
مامان آریا
12 آبان 92 16:31
عزیزززززززم ...مامانی این دو تا وروجک خیلی شیرینن..ادم از دیدن کاراشون سیر نمیشه...ایشالله همیشه شاد و سلامت باشن


مرسی گلم. انشاءاله گل پسر شما هم همیشه سلامت و خندون باشه.
♥ مامی ملودی جون ♥
12 آبان 92 17:22
زیارتشون قبول عزیزم . وای وای که چقده بلایی ارمیا . طفلی بابا


ممنون دوست خوبم. بلا واسه یه دقیقه شه.
مامان آیسو وآیسا
12 آبان 92 18:18
سفر بی خطر..انشالله به سلامتی ..
چه عکسهای خشگلی...میبوسم کلوچه های نازتو هزار تا


سلام عزیزم. ممنون گلم.
سیمهدی
12 آبان 92 19:36
سلام. مامان ارمیا و ایلمان عزیز . عکسی که آقاجونتون داره به کوچلوها مکنه من رو یاد آقا جان خودم انداخت یادمه یه عکسی ازش دارم که به زهرای من همینجوری با لبخند نگاه میکرد . انشاالله خدا سایه آقا جونت رو از سرت هیچ وقت کم نکنه .این بار بچه ها رو بیخیال از طرف من دست های مهربون آقاجونت رو ببوس


سلام. واقعا آقا جون مهربونی دارم. نظر لطفتونه.ممنون.
مامان امیرحسین
13 آبان 92 9:59
انشاءاله سفرشون به سلامتی و قسمت شما هم با دو تا وروجک ها ....

وای که چقدر از دیدن عکسهاشون لذت می برم .... الهی که همیشه سلامت باشن.
دوسشون دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه.


سلام دوست خوبم. ممنون عزیزم. ایشالله قسمت شما و گل پسرهاتون. ما هم دوستون داریم.
فرنوش مامان آنوشا
14 آبان 92 0:12
عزیزم جاشاشون خالی نباشه ی

وای خوش به سعادتشون
سفرشون بی خطر


ممنون گلم. ایشالله قسمت شما.
مامان الیار
16 آبان 92 14:24
سلام عزیزم
ما با اجازتون لینکتون کردیم اگر شما هم خواستید به ما جواب بدید این ادرسمونhttp://elyaregol.niniweblog.com


چشم . اومدم.
nilo
17 آبان 92 1:26
خوش به حالشون که تو اين ماه رفتن اشالله به سلامت برگردند راستي اين پسري هاي ماهتون رو از طرف من ببوس


ممنون گلم.
سیمهدی
17 آبان 92 4:06
سلام .مامان ارمیا و ایلمان عزیز .دفعه قبل عکس آقا جونت مشغولم کرد پستت رو نخوندم . الان خوندم .مامان ارمیا و ایلمان وای بحالت اگه سوغات من رو وقتی برگشتن ندی یعنی میکشمتولی نه ایشاالله خودت رفتی دیگه بدونه شوخی ازت سوغاتم رو میگیرما گفته باشم


ایشالله قسمت خودتون عمو جون.
negin
17 آبان 92 11:22
خدا کلوچه هاتو برات نگه داره

آپم


ممنون عزیزم.
رها
18 آبان 92 8:05
ايشالا كه قسمت شما هم شه و بريد كربلا
منم چند سال پيش با همسري رفتم
قربون ارميا ملوسم برم كه بابايش زد نقاشيش رو خراب كرد


ممنون گلم. ایشالله قسمت دوباره.
آی گفتی خاله ش.