ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

عید سعید قربان مبارک

1393/7/12 12:53
793 بازدید
اشتراک گذاری

قبل از هر چیز این عید فرخنده رو به همه  مخصوصا گل پسرهای خودم تبریک می گم.

حالا میر یم سراغ این 2 روز  تعطیلی آخر هفته. 4 شنبه شب 9/7/93 هوس فست فود کردیم و راه افتادیم و دیدیم همون تالار عروسی که من و همسری اونجا عروسیمون رو برگزار کرده بودیم یک طبقه ش فست فود شده و چقدر هم فضای زیبایی براش درست کردن. با نور پردازیهای قشنگ. البته نشد از خود اونجا عکس بگیرم و یک اتاق بازی هم برای بچه ها درست کرده بودن که رایگان بود و صورت بچه ها رو نقاشی هم می کردن و در آخر هم نفری  یه بادکنک و یه ماشین اسباب بازی برای پسرها و نمی دونم چی برای دخترها می دادن. به کولوچه ها که خیلی خوش گذشت و ما هم یادی از عروسیمون کردیم و به ما هم صد البته خوش گذشت.  این هم از عکس بچه ها در حال بازی.

 تولد علی دوشنبه 7 مهر بود و قرار شد که 5 شنبه بیان خونه مامانی تا یه تولد کوچولوی خودمونی براش بگیریم. من ارمیا و ایلمان هم صبح رفتیم خونه مامانی و من هم یه کیک خونگی برای علی پختم یه ماشین هم براش هدیه گرفته بودم که دادیم بهش. ایشالله تولد 120 سالگیش.

 

سارا چون توی همه عکسها بود و به سن تکلیف هم رسیده مجبور شدم با فوتوشاپ این مدلیش کنم. ببخشید خاله جان. قربونت برم. علی هم یه روبان آورده بود و پاپیونش کرده بود و زده بود به لباسش تا حس تولد داشته باشه. تا شب هم روی پیراهنش بود.قه قهه

شب هم رفتیم هایپرسان و شاممون رو هم توی رستوران هانی هایپر خوردیم و بعد ارمیا و ایلمان کلی توی فضای سبز فروشگاه بازی کردن و به زور راضیشون کردیم تا برگردیم خونه.

 روز جمعه هم رفتیم کمی خرید و بعد هم پارک ملت. دوربین نبرده بودم و گوشیم هم شارژش تموم شده بود و خاموش بود و عکس نداریم. کمی کنار دریاچه پارک نشستیم و بستنی خوردیم و یخ کردیم. چون یه دفعه هوا ابری شد و شب هم که اولین بارون پاییزی  سال 93 باریدن گرفت. ایشالله سال پر برکت و پر از بارون و برف رو داشته باشیم. آمین.

پسندها (1)

نظرات (8)

مامان یاسمین زهرا
12 مهر 93 17:05
عیدتون مبارک.بابت دیر اومدنام ببخشید به خدا اصلا وقت نمیکنم پای سیستم بشینم وقتی هم با تبلت بیام فقط میتونم ببینم نمیتونم نظر بذارم.من دوستون دارممممم
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام گلم. اشکال نداره. خیلی ممنون که سر می زنی.
♥مامی ملودی جون ♥
14 مهر 93 0:05
عیدتون مبارک عزیزای دلم . وای سارا همیشه تحسین میکنم شما و همسریتون رو که اینهمه برای پسرا وقت میزارین با تمام مشغله ای که دارین کلی جاهای تفریحی میبرینشون انشا الله همیشه خدا ساتون روی سرشون نگه داره و قدر همچین والدینی رو بدونن خانومی
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام نسیم جان. واقعا نظر لطفته.اتفاقا من فکر می کنم که شما خیلی خوش ذوق و سلیقه هستی. چند روز پیش داشتم به خواهرم می گفتم. روتختی درست می کنی. لباس برای آتلیه ملودی و ... در هر حال ازت ممنونم گلم.
مامان مریم
14 مهر 93 15:51
بر پیکر عالم وجود جان آمد / صد شکر که امتحان به پایان آمد از لطف خداوند خلیل الرحمن / یک عید بزرگ به نام قربان آمد . . .
مامان مریم
14 مهر 93 15:53
سلام عزیزم تولد علی جون مبارک باشه ایشاله تولد 120 سالگیش
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام گلم. خیلی ممنون.ایشالله.
بانو
14 مهر 93 16:23
سلام تدابیر پزشکی قبل از بارداری www.banoo.ir/post/1088 منتظر حضورتان هستیم. جامعه مجازی بانو
مامی نسیم ✿◕ ‿ ◕✿
14 مهر 93 23:41
فدای تو عزیزم . من عین واقعیت و گفتم .
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
خیلی ماهی دوست خوبم. ممنونم ازت. ملودی رو یه عالمه ببوس.
مامان آیلا
15 مهر 93 12:15
تولد علی جون مبارک دست خاله درد نکنه با کیک خونگیش ولی خودمونیم من که خیلی کنجکاو شدم سارا جون رو ببینم خوب خاله فکر کنم خیلی بزرگ نشده اگه شما هیچی نمی گفتید کسی چیزی نمی فهمید
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
سلام عزیزم. ممنون. آخه خود سارا خیلی به حجابش حساسه و هر چقدر هم ندونه من عکسش رو گذاشتم باز می دونم نباید این کار رو بکنم. زمانی که 6 یا 7 ساله بود عکسش رو گذاشته بودم. اگر حوصله داشتی برو ببین. آیلا رو ببوس.
مامان پرهام
15 مهر 93 23:31
جای پرهام و البته ما خالی بوده. مرسی که سارا رو سانسور کردی. چون می فهمید ناراحت می شد خانم خوشگله مومن ما.
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
واقعا خالی بود. آره خودم هم عذاب وجدان می گرفتم.