ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

ارمیای حساس و مهربون

1393/7/8 9:26
591 بازدید
اشتراک گذاری

ارمیا خیلی مهربون و حساسه. تازگیها انقدر سوال می کنه که می دونم اقتضای سنشه. ولی واقعا گاهی سوالاتش سخته و می ترسم جوابهایی بدم که توی ذهنش نگنجه.

چند روز پیش توی ماشین با هیجان گفت: مامان مامان اون بالا توی آسمونو ببین. خداست. اوناهاش. اون هم فرشته ست.  من نگاه کردم و گفتم مامان من نمی بینم. گفت : چرا من نشونت می دم. اوناهاش اون جاست.

بعد گفتم که شاید چون تو پاکی می بینی مامان جان، خدا بچه ها دوست داره و اونها می بینن ولی من نمی تونم. گفت مامان من اگر دیدم به تو هم نشون میدم. مدام به آسمون نگاه می کرد و از این حرفها می زد.

دیشب یه فیلم به مناسبت هفته دفاع مقدس داشت می داد و یه آقایی شهید شد و ارمیا دیگه سوالهاش شروع شد. مامان این آقاهه شهید شد؟ الان فرشته ها می برنش بهشت؟ پس کو چرا فرشته نیومد ببرتش؟

توی فیلم یه آقای دیگه این شهید رو گذاشته بود روی کولش و داشت می بردش تا به پشت جبهه ببره و چون زخمی شد نمتونست ادامه بده و گذاشتش توی آب.

ارمیا گفت: مامان چرا نبردش؟ چرا توی آب؟ شهید شد؟ پس کی فرشته ها می برنش بهشت؟ چرا مونده توی آب. بعد هم چشمهاش پر اشک شد و با بغض گفت شهید نشه. چرا ( دشمل ) دشمن با تیر زدش؟ حالا که شهید شده فرشته ببرنش تا نمونه توی آب. گفتم مامان جان توی بهشت به شهیدا خوش می گذره. کیف می کنن. اونجا خیلی خوبه. ارمیا گفت:توی بهش میوه هست. می خوره. میوه هاش تمیزه.

دلم برای ارمیا سوخت و گفتم مامان فیلمه ناراحت نشو و دلداریش دادم. بعد گفت: کی دشمن رو می بره جهنم: فرشته ها؟ اونجا بهشون میوه نشسته بدن تا دل درد بگیره. میوه خراب بدن.

همیشه دعا می کنم بچه هام توی این دنیای پر از آلودگی همیشه پاک بمونن و هیچ وقت خدا رو فراموش نکنن. آمین.

پسندها (1)

نظرات (2)

مینا مامان آرمانی
9 مهر 93 18:16
خدا حفظشون کنه
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
مرسی گلم.
مامان ایمان و کیان
11 مهر 93 19:56
واقعا آدم میمونه جواب این فسقلیا رو چجوری بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه سوالایی میپرسن که به ذهن خود آدم نمیرسه!!!!!!
مامان ارميا و ایلمان
پاسخ
واقعا جواب دادن سخته.