ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

باغ وحش (21/6/93)

1393/6/22 9:03
847 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز جمعه ساعت 12 ظهر گذشته بود که یه غذایی برداشتیم و رفتیم پارک ارم تا بچه ها رو ببریم باغ وحش. روز خوبی بود. خدا رو شکر. بعد از یک هفته خسته کننده. آخه عمه کولوچه ها که از اونها مراقبت می کنه و حکم پرستار رو داره رفته مسافرت. شنبه و چهار شنبه رو مرخصی گرفتم و 3 روز دیگه هم همسری نشست توی خونه تا پیش ارمیا و ایلمان باشه. قرار بود برگرده ولی هنوز نیومده. نمی دونم این هفته رو چه کار کنیم.

بگذریم. از دیروز بگم که ارمیا و ایلمان کلی از دیدن حیوانات نختلف کیف کردن و خوش گذروندن. این هم عکسهاشون.

اینجا ایلمان مامان داشت آقا گرگه رو می دید.

پرواز عقابها با اون بالهای بزرگشون براشون جالب بود

بابایی انگار بیشتر ذوق کرده

همش دلشون می خواست از این موانع عبور کنن و برن طرف قفسها

ایلمان و ارمیا کلی به این گوزنها نون دادن و بعد گوزنه سرش آورده بود بیرون تا شاید باز ایلمان بهش غذا بده. ایلمان گفت: آی آی می خواد منم بخوره.قه قهه

بعد از باغ وحش هم یه سر رفتیم شهر بازی و ارمیا رفت یه ماشین بازی سوار شد و خیالش راحت شد و اومد و بعد هم رفتیم پارک چیتگر. البته پیاده نشدیم. خیلی شلوغ بود و ایلمان توی بغلم خوابش برده بود. بعد رفتیم شهروند و بعد هم رستوران برای شام و بعد هم خانه و یه حمام گرم و آخیییییییییییییش ، خستگیمون در رفت.

راستی روز چهارشنبه ارمیا با مهد رفت سینما تا فیلم شهر موشها رو ببینن. ایلمان هم کلی دنبالش گریه کرد که منم با داداش بلم.الهی بگردم. ارمیا هم دلش سوخته بود و می گفت ایلمان میای سینما. اون هم می گفت آله. ارمیا هم دل نااااااااااااازک. می گفت: مامان ایلمان هم بیاد. من مواظبشم.محبت

روز تولد امام رضا (ع) هم این کارت زیبا رو توی مهد به ارمیا و بقیه بچه ها داده بودن. انشاءاله دعای ضامن آهو پشت و پناه همه بچه ها باشه. آمین.

پسندها (2)

نظرات (0)